إ
آهن آنلاین
صنعت فولاد آلمان به مرز بحران ۲۰۰۹ نزدیک شد!

صنعت فولاد آلمان به مرز بحران ۲۰۰۹ نزدیک شد!

دوشنبه 30 تیر 1404
زمان مطالعه: 4 دقیقه

به‌گزارش آهن آنلاین؛ در سال‌های اخیر، اقتصاد آلمان که ستون فقرات صنعت اروپا محسوب می‌شود، با چالش‌های ساختاری و بیرونی متعددی دست‌به‌گریبان بوده است. از کاهش نیروی کار ماهر و افزایش بوروکراسی تا شوک‌های ناشی از جنگ اوکراین و بحران انرژی، همه در تضعیف رقابت‌پذیری صنعت آلمان نقش داشته‌اند. اما چیزی که بیش از همه توجه تحلیل‌گران را جلب کرده، کاهش مداوم تولید فولاد این کشور است. کاهش ۱۵.۴ درصدی تولید فولاد در ژوئن ۲۰۲۵ نسبت به سال قبل، آن‌ هم در پی یک روند نزولی شش‌ماهه، پیام روشنی دارد: صنعت فولاد آلمان در حال لغزیدن به سطح بحران مالی سال ۲۰۰۹ است.

در کنار افت تولید، کاهش واردات مواد اولیه مانند آهن اسفنجی نیز نشانه‌ای از بحران مضاعف است. آلمان که زمانی یکی از مشتریان اصلی این ماده اولیه در اروپا بود، در پنج‌ماهه نخست ۲۰۲۵ واردات خود را از بیش از ۳۰۰ هزار تن به تنها ۲۵ هزار تن رسانده است. دلیل این کاهش، چیزی فراتر از نوسانات بازار است. قیمت بالای انرژی، رکود در صنایع مصرف‌کننده نهایی مانند خودروسازی و ساختمان، و نبود مشوق‌های کافی برای حفظ تولید، همگی سهمی در این روند نزولی دارند.

زنگ خطر رقابت‌پذیری و بازیگران تازه‌ نفس

در چنین فضایی، کشورهایی مانند چین و حتی روسیه، فرصت را غنیمت شمرده‌اند. چین با وجود کاهش نسبی تولید داخلی به علت بحران بخش املاک، همچنان رقیب جدی در بازارهای صادراتی محسوب می‌شود. به‌ویژه که با وجود افت تولید ۹.۲ درصدی در ژوئن، ظرفیت بالای تولید و انعطاف‌پذیری زنجیره تأمین چینی‌ها، برگ برنده‌ای برای آنان به‌شمار می‌رود.

از سوی دیگر، روسیه با استفاده از ظرفیت‌های مازاد و جست‌وجوی بازارهای جایگزین، بار دیگر به بازارهایی مانند عراق بازگشته است. صادرات فولاد روسیه به این کشور پس از سه سال توقف، از سر گرفته شده و نشانه‌ای از تلاش مسکو برای بازتعریف مسیرهای تجاری خود است. در همین حال، افزایش صادرات آهن اسفنجی از کشورهایی مانند ونزوئلا و لیبی به اتحادیه اروپا، نیز نشان می‌دهد که ساختار تأمین مواد اولیه در حال بازتنظیم است.

اما آنچه برای صنعت فولاد ایران اهمیت دارد، نه فقط رقابت‌پذیری بازیگران خارجی، بلکه نحوه مواجهه با فرصت‌ها و تهدیدهای موجود در منطقه است. ایران با وجود داشتن مزیت‌هایی چون منابع انرژی و دسترسی به بازارهای منطقه‌ای، با موانعی جدی در مسیر بهره‌برداری از این فرصت‌ها مواجه است.

صنعت فولاد ایران؛ بین تنگنای ارزی و سکوی منطقه‌ای

صنعت فولاد ایران در سال‌های اخیر توانسته از نظر ظرفیت اسمی، جایگاه قابل توجهی در منطقه کسب کند. اما عملکرد واقعی این صنعت، اغلب زیر سایه‌ی بحران‌های ارزی، سیاست‌گذاری‌های ناپایدار و ضعف در زیرساخت‌های صادراتی قرار می‌گیرد. محدودیت در تخصیص ارز برای واردات مواد اولیه یا تجهیزات، نه‌تنها سرعت تولید را کاهش داده، بلکه توان رقابتی شرکت‌های ایرانی را در بازارهای هدف تضعیف کرده است.

بر اساس اظهارات فعالان اقتصادی، تخصیص ارز همچنان در پیچ‌وخم بوروکراسی گرفتار است و سامانه‌های ارزی جدید نیز به مرحله‌ی تثبیت نرسیده‌اند. حتی برخی از سفارش‌های وارداتی که مربوط به ماه‌های پایانی سال گذشته‌اند، هنوز تعیین تکلیف نشده‌اند. در چنین شرایطی، انتظار جهش صادراتی یا ارتقای جایگاه منطقه‌ای، بدون اصلاحات اساسی، بیش از آن‌که یک هدف عملیاتی باشد، یک آرزوی دور از دسترس است.

از سوی دیگر، در بازارهای همجوار نیز رقابت در حال تشدید است. با از سرگیری صادرات فولاد روسیه به عراق و افزایش نقش شرکت‌های عربی در زنجیره تأمین، جایگاه ایران به‌عنوان تأمین‌کننده‌ای پایدار و رقابتی در خطر قرار گرفته است. این در حالی است که ایران می‌تواند با یک استراتژی متمرکز بر مزیت‌های منطقه‌ای، بخشی از خلأ ایجادشده در بازار اروپا یا کشورهای پیرامونی را پر کند.

بورس کالا؛ نبض نیمه‌شفاف بازار داخلی

یکی از ابزارهای مهم برای تحلیل وضعیت واقعی صنعت فولاد ایران، رصد معاملات در بورس کالاست. این بازار که در ظاهر محلی برای عرضه و تقاضای شفاف محصولات فولادی است، در عمل به آینه‌ای از وضعیت مبهم بازار داخلی و سیاست‌گذاری‌های ارزی تبدیل شده است.

به‌طور مثال، در آخرین معاملات بورس کالا، بیش از ۹۰ درصد از آهن اسفنجی عرضه‌شده به فروش رفته، در حالی که کنسانتره سنگ‌ آهن با وجود افزایش ۲۶۸ درصدی در عرضه، بدون مشتری باقی مانده است. این تضاد، نه‌تنها نشانه‌ای از عدم تعادل در زنجیره عرضه، بلکه بازتابی از ناکارآمدی سیاست‌های قیمت‌گذاری و برنامه‌ریزی تولید است.

کاهش قیمت پایه آهن اسفنجی در کنار رشد عرضه، می‌تواند ناشی از مازاد تولید، یا عدم کشش بازار داخلی باشد. در مقابل، افزایش قیمت پایه کنسانتره، بدون وجود تقاضای متناسب، احتمالاً نتیجه سیاست‌های غیرواقعی در تعیین نرخ‌هاست. به‌عبارتی، بورس کالا به جای آن‌که ابزار کشف قیمت بر مبنای عرضه و تقاضای واقعی باشد، اغلب تابع سیگنال‌های بیرونی و تصمیمات غیراقتصادی است.

برای فعالان بازار آهن‌ آلات و فولاد، رصد دقیق این معاملات و تحلیل رفتار بازیگران بورسی، می‌تواند به‌عنوان شاخصی برای ارزیابی وضعیت واقعی تولید، مصرف و حتی صادرات کشور مورد استفاده قرار گیرد. به‌ویژه در شرایطی که داده‌های رسمی با تأخیر منتشر می‌شوند و سیاست‌های کلان نیز از شفافیت کافی برخوردار نیستند.

اشتراک گذاری:
لینک مطلب
امتیاز دهید

مقالات مرتبط

ارسال دیدگاه

شماره همراه شما منتشر نخواهد شد.