
پشت پرده تلاطم آماری در صنعت فولاد ایران؛ واقعیت ها زیر سایه اعداد
- کاهش تولید فولاد: عبور از واقعیت های آماری به تفسیر روندها
- رشد مواد اولیه در برابر افول تولید نهایی؛ نشانهای از عدم توازن زنجیره
- بحران انرژی؛ تهدید نظام مند صنعت فولاد
- تهدید تولید ملی و صادرات؛ افق های مبهم در صورت تداوم بحران
- راهکارها؛ عبور از شعار و رسیدن به سیاست های عملیاتی
- آلارم بلند فولاد برای تصمیمسازان
بهگزارش آهن آنلاین- در فضای اقتصادی و صنعتی امروز، فولاد بهحق عنوان «ستون فقرات توسعه پایدار» را به خود اختصاص داده است. این ماده حیاتی، پیوند ناگسستنی با زیرساختهای ملی هر کشور دارد و تکانههای آن نهتنها متاثر از سیاستگذاریهای داخلی، بلکه بازتابی از شرایط کلی اقتصادی و جایگاه کشور در بازارهای جهانی است. ایران با بهرهمندی از ذخایر عظیم معدنی، زیرساختهای نسبتا پیشرفته تولید و سهم قابل توجه در صادرات فولاد، همواره تلاش داشته جایگاه خود را در زنجیره تامین جهانی مستحکم نگاه دارد. بهگواه ارقام رسمی، این صنعت همواره جزو معدود حوزههایی بوده که توانسته است با وجود چالشهای جهانی، نقش تعیینکنندهای در ارزآوری غیرنفتی و اشتغالزایی ایفا کند.
با وجود چنین اهمیتی، نوسانهای محسوس در آمار تولید، هرگز صرفاً یک موضوع صنفی یا درونصنعتی محسوب نمیشود؛ بلکه تاثیرات کوتاهمدت و بلندمدت آن، به سرعت به دیگر بخشهای اقتصاد ملی و حتی معیشت روزمره جامعه سرایت میکند. از سویی، نقش مصرف بالای انرژی در این صنعت، پیوندی تنگاتنگ با تامین زیرساختهای انرژی (برق و گاز) ایجاد کرده و کوچکترین اختلال یا محدودیت در این حوزه، میتواند پیامدهای سنگینی بر تولید و درآمدهای ارزی کشور داشته باشد. در چنین چارچوبی است که بررسی دقیق روندهای تولید فولاد و تحلیل تحولات اخیر آن، اهمیتی مضاعف مییابد؛ بهویژه آنکه دادههای رسمی انجمن تولیدکنندگان فولاد، از پدیدهای کمسابقه خبر میدهد: کاهش قابل توجه تولید فولاد در سال گذشته، آن هم در بزنگاهی که تحکیم امنیت غذایی و صنعتی کشور نیازمند تقویت پیوسته چنین حوزههایی است.
کاهش تولید فولاد: عبور از واقعیت های آماری به تفسیر روندها
بررسی اعداد و ارقام منتشرشده از تولید سالانه فولاد کشور، تصویری فراتر از فراز و فرودهای معمول سالانه ترسیم میکند. بنابر دادههای انجمن تولیدکنندگان فولاد، در سال ۱۴۰۳ میزان تولید فولاد به ۳۰.۲ میلیون تن رسیده است؛ رقمی که نسبت به سال ۱۴۰۲، یک افت ۵.۷ درصدی را نشان میدهد. این آمار در شرایطی ثبت شده که نیاز داخلی و برنامههای صادراتی طی سالهای اخیر، پیوسته بر رشد ظرفیت تولید تأکید داشتهاند.
نگاهی به سایر بخشهای زنجیره فولاد از تصویر فوق حمایت میکند. به عنوان نمونه، میزان تولید میلگرد با ۰.۵ درصد کاهش مواجه شده، به طوری که از ۱۰ میلیون و ۲۹۱ هزار تن در سال ۱۴۰۲ به ۱۰ میلیون و ۲۳۵ هزار تن در سال جاری رسیده است. این روند در مجموع مقاطع طویل فولادی نیز نمود یافته است؛ جایی که ۰.۳ درصد کاهش در آمار کل به چشم میخورد. اگرچه تولید تیرآهن با رشد ۱.۷ درصدی از ۱ میلیون و ۳۰۸ هزار تن به ۱ میلیون و ۳۳۰ هزار تن رسیده، اما این افزایش، در برابر افت سایر گروههای محصول، نمیتواند نقشی تعیینکننده در بهبود کلی صنعت ایفا کند.
رشد مواد اولیه در برابر افول تولید نهایی؛ نشانهای از عدم توازن زنجیره
در سوی دیگر ماجرا، تولید مواد اولیه زنجیره فولاد شامل آهن اسفنجی، گندله و به ویژه کنسانتره سنگ آهن، افزایش داشته است. بیشترین رشد نیز مربوط به کنسانتره سنگ آهن بوده است. همچنین بخشی از محصولات میانی نظیر ورق گرم نیز رشد محسوسی را تجربه کردهاند. این پارادوکس آماری حاوی نکتهای اساسی است: باوجود عملکرد مطلوبتر تولید مواد اولیه و رشد ظرفیت خام، بخش پایانی زنجیره و محصولات نهایی همچنان با چالش رکود و حتی کاهش تولید مواجه است. این امر نشانهای مهم از اختلال در توازن زنجیره ارزش صنعت فولاد ایران است و میتواند منشا نگرانیهای جدی برای آینده ارزشافزوده، صادرات و اشتغال فعالان این حوزه باشد.
بحران انرژی؛ تهدید نظام مند صنعت فولاد
یکی از عناصر کلیدی تحلیل وضعیت فعلی فولاد ایران، مطالبات مستمر و محققنشده بخش انرژی صنعت است. بر اساس گزارش رسمی انجمن تولیدکنندگان فولاد، کاهش دو میلیون تنی تولید فولاد در سال گذشته –که ارزش آن معادل تقریبی یک میلیارد دلار تخمین زده میشود– مستقیماً ریشه در قطعیهای مکرر برق و گاز دارد. به عبارت روشنتر، تنها محدودیت انرژی در سال ۱۴۰۳، عملاً دستکم معادل یک میلیارد دلار درآمد ارزی بالقوه را از اقتصاد ایران دور کرده است. خسارت قطعیهای انرژی صرفاً عددی اقتصادی نیست؛ تکرار این وقایع، عملاً اعتماد بازارهای خارجی را به پایداری تولید ایران متزلزل میسازد و انگیزه سرمایهگذاری بلندمدت در این بخش را کاهش میدهد. قابل توجه است که محدودیتهای شدید گازی، نه فقط به کاهش تولید فعلی منجر شده، بلکه باعث شده ظرفیتهای جدید ایجادشده در زمینه تولید آهن اسفنجی عملیاتی نشود و کارایی مطلوب را نداشته باشند.
تهدید تولید ملی و صادرات؛ افق های مبهم در صورت تداوم بحران
آثار این وضعیت فراتر از مرزهای صنعت فولاد درون مرزهای ملی بازتاب پیدا میکند. کاهش تولید محصولات نهایی، هم در تامین نیاز پروژههای عمرانی و زیرساختی و هم در حفظ بازارهای صادراتی نقش منفی داشته است. این در حالی است که سهم درآمدهای ارزی صنایع معدنی و فولادی، نقشی کلیدی در جبران محدودیتهای ناشی از درآمدهای ارزی نفتی و تامین مایحتاج ارزی کشور ایفا میکند.علاوه بر این، کاهش پیاپی آمار تولید موجب تعمیق رکود در صنایع پاییندستی، افزایش بیکاری پنهان، تعلل سرمایهگذاران برای ورود به بخشهای جدید و نهایتاً عقبگرد کشور در رقابت منطقهای و بینالمللی خواهد شد.
راهکارها؛ عبور از شعار و رسیدن به سیاست های عملیاتی
عبور از بحران پیشرو، مستلزم تجدیدنظر سریع و اساسی در سیاستگذاری انرژی و صنعت در کشور است. باید پذیرفت که صرف افزایش ظرفیت اسمی تولید راهگشا نیست و بدون تأمین مطمئن انرژی و بهرهگیری از فناوریهای پربازده، ظرفیت بالفعل خطوط تولید هرگز محقق نخواهد شد. لازم است گامهای عملی در راستای توسعه نیروگاههای اختصاصی، مدیریت هوشمند شبکه مصرف، سرمایهگذاری در بهبود زیرساخت انتقال و تدوین سیاستهای حمایتی برای دوران اوج مصرف اجرا شود. تنها در این صورت است که تولید فولاد میتواند بار دیگر به جایگاه شایسته خود بازگردد و نقش خود را به عنوان پیشران توسعه صنعتی ایفا کند.
آلارم بلند فولاد برای تصمیمسازان
تحولات یک سال اخیر صنعت فولاد و آهن آلات، زنگ خطری جدی برای کل ساختار اقتصاد صنعتی کشور است. استمرار بحران انرژی، ضعف توازن زنجیره ارزش و کاهش محصولات نهایی، همگی گواه آسیبپذیری شدید و بیسابقه این صنعت راهبردی هستند. اگر امروز با بهرهگیری از رویکردی علمی، واقعبینانه و جراحیوار، سیاستهای انرژی و بهرهوری صنعتی اصلاح نشود، امکان دارد فردا فرصت جبران زیانهای انباشته از دست برود و کشور یکی از مهمترین موتورهای محرک توسعه خود را از دست بدهد. امید آنکه سیاستگذاران و تصمیمسازان کلان کشور، پیامدهای این بحران پنهان در صنعت فولاد را بهعنوان نمادی از تهدیدات ساختاری اقتصاد ایران تلقی کرده و هرچه سریعتر در مسیر عبور از چالش کنونی گامهای عملیاتی بردارند. فولاد ایران سزاوار افقهای روشنتر است؛ اما تحقق آن، عزمی فراتر از شعارها و شعاریهای سالانه را میطلبد.