
بازه معاملاتی میلگرد؛ کف ۳۴ و سقف ۴۰ هزار تومان
به گزارش آهن آنلاین، چالش برق و آب همچنان عرصه تولید را در ایران در چنگال خود دارد و مانع از بازگشت فعالیتهای صنعتی به دوران ابتدایی سال میشود. حتی اگر مشکل برق موقتا رفع شود، جبران ضررهای معوق کارخانهها در ماههای پیشرو ضروری خواهد بود. درعینحال، بازگشت آب به سطح سابق نگرانیها را بهسمت تامین گاز معطوف میسازد؛ چراکه امسال، بهدلیل رشد مصرف، فشار بر شبکه گاز شدیدتر از سال گذشته است. این چرخه معیوب، شاخص تولید را در پایینترین سطح نگه میدارد و در شرایط اقتصاد دستوری، تقاضای پایین برای کالاها به کاهش تورم یاری میرساند؛ اما همزمان با بسته بودن پنجره وامدهی بانکها، تعمیق رکود را رقم میزند.
در وضعیت کنونی، همه چیز پا به پای هم میچرخد: کاهش تولید همراه با بالا رفتن هزینههای تولید، افزایش قیمت تمامشده محصولات را بهدنبال دارد و نرخ ارز در نقش شتابدهنده این روند عمل میکند. بنابراین، هیچ دلیل منطقی برای کاهش قیمتها وجود ندارد؛ اما دلایل متعددی برای افزایش آنها موجود است. شواهد این موضوع را میتوان در گلایههای شدید مدیران صنایع بزرگی مانند کارخانه فولاد مبارکه اصفهان و استان خوزستان مشاهده کرد، جایی که علاوهبر شکایت از قیمت برق، از افزایش 40 برابری قیمت آب نیز سخن به میان آمده است. درمقابل، اقتصاد دستوری باید پاسخگوی این نابرابریها باشد؛ تجربه نشان میدهد هرگاه این ساختار اقتصادی در برابر فشارها مقاومت خود را از دست بدهد، قیمتها با شدت و انفجار رشد میکنند، بهویژه اگر حجم اقتصاد اجازه چنین حرکتی را داشته باشد.
در بسیاری از بازارهای کالایی، ابزارهای تحلیل قیمت غالبا دارای ماهیت پولی هستند و نیاز به پرداخت هزینه اشتراک بهویژه برای بازارهای تخصصی و محدود دارند. بااینحال، الگوهای کلاسیک تحلیل تکنیکال مانند کریدورها یا کانالهای قیمتی، در بازار ایران که از نوسانات و پیچیدگیهای متعددی برخوردار است، بهخوبی عمل کرده و مسیر مشخصی را ارائه میدهند.
وضعیت قیمت میلگرد در بازار
این کریدورها همانطورکه در بازارهای جهانی رایج هستند، بر مبنای دو خط موازی تعریف میشوند که نقش حمایت و مقاومت را ایفا میکنند. این ابزار تحلیل تکنیکال از تکنیکهای شناختهشدهای مانند Price Channels یا کانالهای قیمتی الهام گرفته است؛ خطوطی که با مشخص کردن بالاترین و پایینترین قیمتها در یک بازه زمانی، روند حرکت قیمت را شفاف میسازند. در بازار داخلی انواع کالایی از طلا و نفت گرفته تا فولاد و ارز، مشاهدهها نشان میدهد که قیمتها اغلب به نقاط کف و سقف این کانالها واکنش نشان میدهند. بهعنوان مثال در بازار میلگرد داخلی، دادههای چندین سال اخیر مشخص کردهاند که کف حمایتی این کریدورها حول قیمت 31 هزار تومان (یا بهطور دقیقتر، 34 هزار تومان بهعلاوه مالیات بر ارزش افزوده) قرار دارد. این سطح بهعنوان کف تورمی نقشه راه عمل میکند و هرگاه قیمت به این ناحیه نزدیک شود، امکان حمایت قویتر و ریسک ورود پایینتر خواهد بود.
این تحلیل نشان میدهد که قیمتهای نزدیک به سقف کانال تقریبا حدود 40 هزار تومان بعلاوه مالیات باید با احتیاط بیشتری مورد بررسی قرار گیرند. روند میانی بازار نیز در حدود 36 تا 37 هزار تومان بعلاوه مالیات قرار دارد، سطحی که درحالحاضر در نمودار لیدر بازار میلگرد استان خراسان نیز بهوضوح مشهود است.
چنین رویکردی تکیه بر مشاهده سقف و کف کانالهای قیمتی بدون نیاز به محاسبات پیچیده یا نرمافزارهای پیشرفته، نمونهای از کاربرد موفق تحلیل تکنیکال در بازارهای کالایی داخلی است. استفاده از این روش، خصوصا در بازاری مانند بازار میلگرد که تابع تورم، تغییرات عرضهوتقاضا و تصمیمها سیاستگذار است، میتواند ابزاری ساده اما موثر برای تعیین نقاط ورود و خروج بهشمار رود. در نهایت، براساس این تحلیل، قیمت فعلی میلگرد میان دو خط حمایتی و مقاومتی در سطحی منطقی و متعادل قرار دارد؛ وضعیتی که بیش از پیش اهمیت شناخت این سطوح کانالی را برای تصمیمگیری دقیق و کمریسک مالی برجسته میسازد.