
آیا پیش بینی قیمت آهن آلات در بازار ایران قابل اتکا است؟
به گزارش آهن آنلاین - در ماههای اخیر، بازار فولاد ایران بیش از هر زمان دیگری زیر ذرهبین تحلیلگران، تولیدکنندگان، معاملهگران و حتی نهادهای سیاستگذار قرار گرفته است. از بورس کالا گرفته تا بازار آزاد آهن، نوسانات شدید قیمتی، گاه در عرض چند روز، روند تصمیمگیری را برای فعالان این بازار پیچیده و مبهم کرده است.
همزمان، گزارشهای متعددی با عنوان «پیشبینی قیمت میلگرد»، «تحلیل روند شمش»، یا «چشمانداز بازار تیرآهن» در فضای خبری، تحلیلی و حتی شبکههای اجتماعی منتشر میشود که مدعیاند میتوانند جهت حرکت بازار را ترسیم کنند. اما آیا واقعاً چنین چیزی ممکن است؟ آیا در ساختار اقتصادی فعلی، باتوجهبه شرایط خاص صنعت فولاد کشور، میتوان به پیشبینیهای قیمتی اعتماد کرد؟
واقعیت این است که بازار فولاد ایران، برخلاف بسیاری از بازارهای جهانی، تحت تأثیر متغیرهای متعددی قرار دارد که عمدتاً نه اقتصادی، بلکه سیاستزده، متغیر و مبهم هستند. از طرفی، دسترسی به دادههای قابل اعتماد و قابل تحلیل، محدود است؛ ازطرفدیگر، رفتار معاملهگران نیز بهشدت هیجانی و تابع جو روانی بازار است. در این گزارش اختصاصی، چهار عامل اصلی که مسیر پیشبینی در بازار آهنآلات را با چالش مواجه کردهاند، بررسی شدهاند:
- بیثباتی سیاستگذاری
- نبود شفافیت اطلاعاتی
- رفتار هیجانی بازار
- وابستگی بیش از حد به تحلیلهای سنتی.
تصمیمات ناگهانی سیاست گذار، قاتل تحلیل های قیمت شمش و میلگرد
یکی از موانع اصلی برای تحلیلگران بازار آهنآلات، بیثباتی در سیاستگذاری صنعتی و تجاری است. سیاستهایی که باید با رویکرد پایدار و بلندمدت تنظیم شوند، اغلب بهصورت مقطعی و واکنشی اتخاذ میشوند و مسیر بازار را ناگهان تغییر میدهند. نمونه روشن آن، ابلاغیه محدودیت صادرات شمش فولادی در تیرماه ۱۴۰۴ است. این تصمیم درست در زمانی اتخاذ شد که شمش فولاد در بورس کالا با افزایش تقاضا و کاهش موجودی انبارها مواجه شده بود و انتظار افزایش نرخ وجود داشت. با اعلام ناگهانی این محدودیت، عرضه داخلی افزایش یافت و معادلات قیمتی بهطورکامل بههم خورد. این وضعیت باعث شده پیشبینیهایی که بر مبنای شرایط واقعی بازار داخلی یا نرخهای جهانی تنظیم میشوند، با یک تصمیم اداری ساده بیاثر شوند.
در تاریکی داده ها، تحلیل بازار میلگرد ممکن نیست
نبود شفافیت در دادههای آماری و اطلاعات روز بازار، عملاً کار را برای تحلیلگران سختتر کرده است. در بازار آهن ایران، اطلاعات دقیقی از موجودی انبارها، حجم فروش کارخانه های فولادی، وضعیت عرضههای بورس کالا، یا روند سفارشگیری برای صادرات بهصورت منظم منتشر نمیشود. این خلأ اطلاعاتی باعث شده بسیاری از تحلیلگران تنها با تکیه بر قیمتهای رسمی بورس کالا یا شنیدههای بازار آزاد اقدام به تحلیل کنند؛ تحلیلی که اغلب فاقد پشتوانه آماری دقیق است. بههمیندلیل، بسیاری از پیشبینیها نه بر پایه واقعیت، بلکه براساس تخمین و حدس شکل میگیرند.
واکنش بازار آهن به هیجان؛ نه منطق
یکی از مهمترین چالشهای بازار آهنآلات ایران، تأثیرپذیری شدید از هیجانات لحظهای و نه تحلیل منطقی است. این موضوع بهویژه در واکنش به نوسانات نرخ ارز بهوضوح قابل مشاهده است. درحالیکه قیمت دلار در بازار آزاد امروز، چهارم مردادماه ۱۴۰۴، به رقم بیسابقه ۸۸ هزار و ۴۸۰ تومان رسیده، اما بازار آهن نهتنها واکنش افزایشی باثباتی به این رشد شدید نشان نداده، بلکه در برخی مبادی، تقاضا بهصورت هیجانی متوقف شده است. این درحالی است که از منظر منطقی، با رشد نرخ ارز انتظار افزایش هزینه تولید، قیمت مواد اولیه و بهتبع آن، رشد قیمت پایه در بورس کالا وجود دارد. بااینحال، فضای انتظاری بازار و ترس از مداخله سیاستگذار، باعث شده بخش قابلتوجهی از خریداران، رفتار محافظهکارانهای در پیش بگیرند. برخی خریداران منتظر ثبات دلار بالای ۹۰ هزار تومان هستند تا وارد خرید شوند و برخی دیگر نگران برگشت ناگهانی قیمت دلار و افت مقطعی نرخها هستند.
تحلیل سنتی در برابر پیچیدگی های بازار مدرن
بسیاری از فعالان بازار آهن همچنان از روشهای سنتی برای تحلیل وضعیت بازار استفاده میکنند؛ اتکا به تجربه شخصی، شنیدهها و اطلاعات غیررسمی بهجای استفاده از ابزارهای نوین تحلیلی مانند مدلسازی داده، تحلیل سریهای زمانی یا هوش مصنوعی. این وابستگی به تحلیل سنتی، در بازاری که با دهها متغیر سیاسی، بینالمللی و روانی درگیر است، موجب افزایش خطا در پیشبینیها شده است. حتی تحلیلگرانی که از ابزارهای تکنیکال استفاده میکنند نیز بهدلیل کمبود داده و ناپایداری روندها، نمیتوانند خروجی دقیقی ارائه دهند.
پیش بینی در بازار فولاد، بیشتر حدس است تا تحلیل
برخلاف تصور رایج، پیشبینی قیمتها در بازار فولاد ایران کار سادهای نیست. ساختار پیچیده، تأثیرپذیری از سیاستگذاریهای ناگهانی، کمبود شفافیت اطلاعات، رفتار هیجانی فعالان و ضعف در ابزارهای تحلیل، همگی موجب شدهاند که خروجی اغلب تحلیلها، بهجای مسیر دقیق، صرفاً یک سناریوی احتمالی باشد. در چنینشرایطی، بهترین راه برای فعالان بازار، نه اتکا به یک پیشبینی قطعی، بلکه حرکت با مدلهای سناریومحور، رصد دائم متغیرهای سیاستی و ارزی، و استفاده از تحلیلهای ترکیبی است.