
تأثیر سیاست های ارزی بر صنایع پایین دستی فولاد
- صنایع پاییندستی فولاد شامل چه بخشهایی هستند؟
- تفاوت بین صنایع بالادستی و پاییندستی فولاد
- سیاستهای ارزی و منطق اقتصادی آنها
- مسیرهای تأثیر نرخ ارز بر صنایع پاییندستی فولاد
- سیاستهای ارزی دولت و اثر آن بر صادرات و واردات
- واکنش صنایع پاییندستی و تطبیق با شرایط ارزی
- پیشنهاداتی برای سیاستگذاران ارزی و صنعتی
بازار آهن و فولاد ایران طی سالهای اخیر نقش راهبردی خود را در صنعت و اقتصاد حفظ کرده، اما مدام در معرض سیاستگذاریهای ارزی و تحولات قیمت جهانی قرار دارد. برای درک بهتر پیامدهای این سیاستها بر کلیت بازار آهن و فولاد، نخست باید ساختار پیچیده زنجیره فولاد را شناخت؛ زنجیرهای که از استخراج سنگآهن و تولید گندله تا ورق، تولید لوله، قطعات صنعتی و محصولات مصرفی را دربر میگیرد. شناخت دقیق جایگاه و عملکرد هر بخش در این زنجیره، کلید تحلیل اثرپذیری صنایع فولادی از متغیرهایی همچون سیاست ارزی و نرخ ارز است.
صنایع پاییندستی فولاد شامل چه بخشهایی هستند؟
زنجیره فولاد از صنایع بالادستی شروع میشود که شامل استخراج سنگآهن، تولید گندله، آهن اسفنجی و شمش است. این مواد اولیه پس از ورود به مرحله ذوب و ریختهگری، راهی واحدهای پاییندستی میشوند، جایی که انواع محصولات نهایی و نیمهنهایی تولید میگردد.
این درحالیست که در صنایع پاییندستی فولاد، شاهد تنوع و ارزشافزوده بیشتری هستیم:
- لوله و پروفیل که نقش اساسی در زیرساختهای عمرانی، آبرسانی و ساختمانسازی دارند.
- ورقهای خاص مانند ورق گالوانیزه، ورق قلعاندود، ورقهای ضدسایش و نسوز که بخش عمدهای از تولیدات کشور را درگیر خود کردهاند.

- قطعات صنعتی و ماشینسازی که در صنایع خودروسازی، لوازم خانگی و حملونقل استفاده میشوند.
- تولید انواع میلگرد، تیرآهن، ناودانی، پیچ و مهره، اتصالات فلزی، تیوبهای دقیق و حتی صنایع زیربخش مانند تولید آهنربا یا قطعات الکترونیک.
درواقع، رونق صنایع پاییندستی، نه تنها ضامن بهرهبرداری اقتصادی حداکثری از زنجیره فولاد است، بلکه اشتغال و توسعه صنعتی بسیاری از نقاط کشور به آن وابسته است.
تفاوت بین صنایع بالادستی و پاییندستی فولاد
تفاوت کلیدی این دو بخش در نوع محصول و میزان ارزش افزوده است. صنایع بالادستی بر استخراج و تولید مواد خام یا نیمهخام تمرکز دارند؛ سرمایهگذاری هنگفت، استفاده از فناوری سنگین و فروش عمدتاً بهصورت انبوه از ویژگیهای این بخش است. اما صنایع پاییندستی، با تبدیل مواد خام به محصولات متنوع و آماده مصرف، نقشی حیاتی را در نوآوری، اشتغالزایی، توسعه صنعتی و حتی صادرات غیرنفتی برعهده دارند.
درهمینحال، صنایع پاییندستی بیش از هر بخش دیگری از شوکهای بازار جهانی، سیاستهای ارزی و نوسانات نرخ ارز تأثیر میپذیرند؛ زیرا وابستگی زیادی به واردات مواد اولیه، قطعات خاص، فناوری و ماشینآلات از خارج دارند.
سیاستهای ارزی و منطق اقتصادی آنها
سیاستهای ارزی طی سالهای اخیر بارها مورد بازنگری قرار گرفتهاند. استدلال سیاستگذاران عمدتاً دو محور اصلی داشته است:
- تأمین ارز برای واردات کالاهای اساسی و کنترل نرخ ارز در جهت ثبات اقتصادی.
- حمایت از تولیدکنندگان داخلی با کنترل صادرات و الزام به بازگشت ارز حاصل از آن به کشور.
اما نتیجه عملی، نهتنها تثبیت بازار ارز نبوده بلکه پیامدهایی بعضاً منفی برای تولیدکنندگان فولاد مخصوصاً در بخشهای پاییندستی داشته است. نمونه مشخص، تفاوت قابل اعتنا بین نرخ ارز نیمایی و نرخ بازار آزاد در ماههای گذشته است که فشار عمدهای به صادرکنندگان واقعی وارد کرده است.
مسیرهای تأثیر نرخ ارز بر صنایع پاییندستی فولاد
نوسان نرخ ارز، یکی از اصلیترین متغیرهای تعیینکننده شرایط تولید، صادرات و واردات در صنایع پاییندستی فولاد است. این تأثیرگذاری را میتوان در چند محور اساسی خلاصه کرد:
- افزایش بهای مواد اولیه وارداتی
بخش قابلتوجهی از مواد اولیه صنایع لوله و پروفیل، ورقهای خاص مثل گالوانیزه یا آلیاژهای ویژه، یراقآلات و حتی رنگ و پوششهای صنعتی، از خارج تهیه میشود. با افزایش نرخ ارز و تفاوت قیمت دلار نیمایی و بازار آزاد، هزینه واردات این مواد نیز بهشدت افزایش یافته است. این هزینهها معمولاً مستقیم به قیمت آهن آلات منتقل میشود.
- جهش هزینههای تولید و تأثیر بر قیمت نهایی محصولات
افزایش بهای نهادههای تولید اعم از مواد اولیه وارداتی، قطعات یدکی، تجهیزات خاص و حتی نیروی کار متخصص، درنهایت منجر بهرشد تمامشده قیمت محصولات پاییندستی فولاد شده است. این رشد قیمتی فعالیت تولید را پرریسکتر و فروش محصولات در بازار داخلی و خارجی را دشوارتر نموده است.
- کاهش توان رقابتپذیری با محصولات وارداتی
درشرایطیکه نرخ ارز بهصورت دستوری کنترل یا چندنرخی میشود، پیوسته مشاهده میشود که تولیدکنندگان داخلی نهتنها در بازارهای صادراتی بلکه حتی در بازار داخل، توان رقابت با محصولات وارداتی را از دست میدهند. قاچاق کالا و ورود محصولات نازلقیمت خارجی، ضربه دیگری به تولیدکنندگان داخلی است که بخش عمدهای از آن ناشی از سیاستهای ارزی ناسازگار با واقعیتهای بازار است.
- اختلال در تأمین ماشینآلات و قطعات یدکی
تعمیق فاصله نرخ رسمی و بازار آزاد ارز، همچنین سختگیریها در زمینه تخصیص ارز و انتقال پول، بسیاری از تولیدکنندگان پاییندستی را در تأمین ماشینآلات و قطعات یدکی با مشکل جدی روبرو کرده است. پروژههای توسعهای و یا حتی عملیات نگهداری و تعمیر خطوط تولید مرتبا به تعویق میافتد و ریسک توقف خط تولید افزایش مییابد.
سیاستهای ارزی دولت و اثر آن بر صادرات و واردات
سیاستهای ارزی شامل مقررات پیمانسپاری، الزام به بازگشت ارز صادراتی و محدودیتهای دخل و تصرف در درآمدهای ارزی برای صنایع فولادی، اگرچه با هدف کنترل بازار و تقویت ذخایر ارزی کشور تدوین شدهاند، اما اجرای عملی آنها چالشهای جدی بههمراه داشته است.
الزام صادرکنندگان به عرضه ارز حاصل از صادرات بهنرخ مصوب دولتی (نیمایی) عملاً سودآوری صادرات را کاهش داده و در بسیاری موارد صادرات از صرفه خارج شده است. این موضوع باعث کاهش ارزش صادرات زنجیره فولاد و از دست رفتن بازارهای راهبردی در منطقه شده و بازار را برای کارتهای بازرگانی اجارهای باز گذاشته است که ریسک بازگشت ارز را افزایش میدهد و شفافیت معاملات را خدشهدار میکند.

در تازهترین تغییر سیاست، امکان استفاده از ۱۰۰ درصد ارز صادراتی برای واردات مواد اولیه و تجهیزات برای زنجیره فولاد فراهم شد. این گام مثبت ازسوی دولت میتواند بخشی از مشکلات تأمین مواد و ماشینآلات را برطرف کند، اما بهشرطی موفقیتآمیز خواهد بود که کاملاً اجرایی شود و موانع عملیاتی انتقال ارز و ثبت سفارش برطرف گردد.
واکنش صنایع پاییندستی و تطبیق با شرایط ارزی
صنایع پاییندستی فولاد در مقابل این شرایط، دو راهبرد اصلی در پیش گرفتهاند:
۱. متنوعسازی منابع تأمین: بسیاری واحدها سعی کردهاند با یافتن منابع جدید و متنوع برای مواد اولیه و قطعات، وابستگی به ارز رسمی یا مسیرهای واردات سنتی را کاهش دهند. این تنوع در بعضی موارد موجب افزایش ریسک خرید و کاهش اطمینان کیفیت شده، اما برای بسیاری از صنایع راهحلی اجتنابناپذیر بوده است.
۲. افزایش بهرهوری و تولید محصولات با ارزش افزوده بالاتر: بسیاری از تولیدکنندگان پاییندستی بهسمت تولید محصولات ویژه، سفارشی و با ارزش افزوده بالاتر گام برداشتهاند تا هم مقاومت بیشتری در مقابل نوسانهای قیمتی پیدا کنند و هم جایگاه خویش را در زنجیره ارزش صادراتی ارتقا دهند.
در کنار این دو راهبرد، برخی صنایع مجبور به کاهش ظرفیت تولید، تعدیل نیرو یا توقف خطوط غیرسودده شدهاند که در مجموع تأثیر منفی بر اشتغال، رونق اقتصادی و حجم تولید ملی داشته است.
پیشنهاداتی برای سیاستگذاران ارزی و صنعتی
در ادامه پیشنهاداتی برای سیاستگذاری ارزی و صنعتی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
- ارائه سیاستهای پایدار و قابل پیشبینی در حوزه ارز: تدوین سیاستهای ارزی شفاف و پیشبینیپذیر باتوجهبه شرایط واقعی بازار و حذف چندگانگی نرخ ارز، زمینه تصمیمگیری مطمئن و سرمایهگذاری جدید را فراهم میکند و ریسکهای فعالیت صنعتی را کاهش میدهد.
- تسهیل واردات مواد اولیه، ماشینآلات و قطعات یدکی: علاوهبر سیاست امکان استفاده از ۱۰۰ درصد ارز صادراتی، لازم است تصمیمگیران فرآیند ثبت سفارش، انتقال ارز و ترخیص کالا را سادهتر و زودتر انجام دهند تا چرخ تولید صنایع پاییندستی فولاد متوقف نشود.
- حمایت از تولید محصولات با ارزش افزوده بالا: اعطای مشوقهای مالیاتی، تسهیلات ارزانقیمت و حمایت از حضور در بازارهای صادراتی ویژه برای تولید گروههای صنعتی پاییندستی میتواند عملاً تولید محصولات پیچیده و نوآورانه را افزایش دهد.
- کنترل دقیق جهت جلوگیری از استفاده غیرمولد کارتهای بازرگانی اجارهای: مقابله جدی با فرارهای مالیاتی، سوءاستفاده و عدم بازگشت ارز حاصل از صادرات باید با سیستم نظارتی و شفافسازی تراکنشها همراه باشد.
- حرکت بهسمت تولید فولاد سبز و ارتقای فناوری: باتوجهبه تغییر مقررات بازارهای جهانی علیه تولیدات کربنمحور، صنعت فولاد ایران باید بهفکر سرمایهگذاری در انرژی پاک و تکنولوژی سبز باشد تا بتواند امکان رقابت و ماندگاری در بازارهای جهانی را داشته باشد.
بازار آهن و فولاد ایران در گذر از سالهای پرنوسان اقتصاد کلان کشور، همچنان یکی از ارکان اصلی صنعت و صادرات بهشمار میرود، اما بقای ارزشآفرین آن در گرو سیاستگذاری هوشمندانه و حمایت واقعی از زنجیره ارزش، بهویژه صنایع پاییندستی است. شناخت مشکلات ساختاری، اصلاح مقررات ارزی، فراهمکردن بستر توسعه صادرات و حمایت از ارتقای فناوری چهار رکن کلیدی عبور از بحران فعلی و تضمین آیندهای پایدارتر برای بازار آهن و فولاد کشور هستند