
فولاد ایران در سکوت، چین در هیاهوی صادرات
- سوءمدیریت و کمبود منابع انرژی
- آیا بازار آهن آلات بی اعتماد شده است؟
- تأثیرات مخرب بر صنایع
- چرا بحران ایجاد شد؟
- چه راهکارهایی پیش روی ماست؟ برنامه های میان مدت کارساز هستند؟
- ما نیازمند برنامه های جامع در مدیریت انرژی هستیم!
- چه کسی پاسخگو است؟
- صنعت فولاد چین؛ رشد صادرات در سایه بحران داخلی
- صادرات فولاد چین در حال رکورد شکنی است !
- رقابت در بازارهای جهانی و پیامدهای آن
- آیا رشد صادرات چین پایدار است؟
- مقایسه وضعیت ایران و چین
به گزارش آهن آنلاین؛ در ماههای اخیر، بحران انرژی در کشور به موضوعی داغ و نگرانکننده تبدیل شده است. کمبود گاز و برق نه تنها زندگی روزمره مردم، بلکه فعالیتهای صنعتی را نیز بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. که اثر آن بر قیمت آهن نیز نمایان است. تحلیل وضعیت موجود نشان میدهد که سوءمدیریت، بیتوجهی به هشدارهای پیشین و نبود برنامهریزی منسجم، مهمترین عوامل ایجاد این بحران هستند.
سوءمدیریت و کمبود منابع انرژی
در سال جاری، کمبود ۳۰۰ میلیون مترمکعب گاز در روز از همان ابتدا پیشبینی شده بود. بااینحال، دولت نهتنها نتوانست تدابیر لازم برای ذخیرهسازی گازوئیل را اتخاذ کند، بلکه در تأمین سوخت جایگزین نیز ناکام ماند. بهدلیل آلودگی شدید مازوت، امکان استفاده از این سوخت برای نیروگاهها فراهم نشد و نتیجه این سوءمدیریت بهشکل قطعی گسترده برق و گاز در سراسر کشور بروز کرد. این قطعیها نه تنها صنعت برق، بلکه سایر بخشهای اقتصادی و تولیدی کشور را نیز زمینگیر کرده است.
آیا بازار آهن آلات بی اعتماد شده است؟
بر عقیده بسیاری از کارشناسان همین دست علل موجب عدم اطمینان در بازار آهن آلات گردیده و موجب شرایط رکودی و بعضا ریزشی شده است. با گشتی در بازار تیرآهن به درمیابیم که روند نزولی در این بازار همچنان تداوم یافته و در برخی از سایزهای این محصول کاهشهایی تا ۱،۷ درصدی را شاهد هستیم. بهعنوانمثال قیمت تیرآهن سایز ۱۸ شرکت ذوبآهن به ۶ میلیون و ۲۵۴ هزار تومان رسیده است.گفتنی است در دیگر مبادی فروش جریانی رکودی را شاهد بودهایم.
بازار میلگرد ولیکن گویی بر ریزش قیمتی چندین و چند روزه خود پایان داد و وارد فاز تثبیت شده است؛ چراکه در اکثر مبادی فروش شاهد نوسانات ویژهای نبودهایم. شرکتهایی همچون میلگرد امیرکبیر، نیشابور، ابهر، راد همدان، کاشان، ظفربناب و جهان فولاد سیرجان هیچگونه تغییر قیمتی نداشته است.
تأثیرات مخرب بر صنایع
کمبود گاز و برق خسارتهای قابلتوجهی به صنایع مختلف وارد کرده است. برایمثال، در صنعت پتروشیمی، این کمبودها باعث ۲ میلیارد دلار عدمالنفع شده و سایر صنایع نیز با زیانهایی چندین میلیارد دلاری مواجه شدهاند. مشکل زمانی بحرانیتر میشود که بدانیم بسیاری از خطوط تولید به کار مداوم نیاز دارند و قطعیهای مکرر برق، روند تولید را مختل میکند.
این مسئله بهویژه در کارخانه های تولیدکننده فولاد و بهطبع آن بازار آهنآلات نمود بیشتری دارد، چراکه این صنایع برای فعالیت مداوم به تأمین پایدار انرژی وابستهاند. قطع پراکنده برق نه تنها تولید را متوقف میکند، بلکه هزینههای نگهداری و بازگشت به تولید را نیز افزایش میدهد. در چنین شرایطی، نیاز به برنامهریزی دقیق و همافزایی بین واحدهای تولیدی و دولت بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
چرا بحران ایجاد شد؟
یکی از عوامل اصلی بحران، بیتوجهی دولت به هشدارهای مکرر نهادهای مختلف درباره کمبود انرژی است. این هشدارها سالهاست که مطرح میشوند، اما همواره بدون پاسخ باقی ماندهاند. پیشنهادهایی مانند تعویض بخاریهای گازی برای کاهش شدت مصرف، علیرغم وجود سرمایهگذاران و تکنولوژی لازم، روی زمین مانده است.
همچنین، ضعف در تصمیمگیری و بیعملی دولت، مشکلات را تشدید کرده است. جلسات متعدد بدون خروجی، ناهماهنگی بین دستگاهها و نبود مدیریت اجرایی کارآمد، صنعت کشور را در آستانه فروپاشی قرار داده است.
چه راهکارهایی پیش روی ماست؟ برنامه های میان مدت کارساز هستند؟
در کوتاهمدت، دولت میتواند با برنامهریزی تعطیلات متمرکز برای واحدهای تولیدی، از فشار تقاضای برق در ساعات اوج مصرف بکاهد. این رویکرد، علاوهبر کاهش هزینهها، از توقف کامل تولید نیز جلوگیری میکند.
در میانمدت، باید به سرمایهگذاری در توسعه زیرساختهای انرژیهای تجدیدپذیر و بهینهسازی تجهیزات صنعتی توجه ویژه شود. ایجاد تنوع در منابع تأمین انرژی، مانند توسعه نیروگاههای خورشیدی و بادی، میتواند به کاهش وابستگی به گاز طبیعی کمک کند. همچنین، بازنگری در تعرفههای انرژی و ارائه تسهیلات برای بهینهسازی مصرف، از جمله اقدامات ضروری هستند.
ما نیازمند برنامه های جامع در مدیریت انرژی هستیم!
بحران کنونی نشان میدهد که برنامههای میانمدت و کوتاهمدت بهتنهایی کافی نیستند. دولت باید استراتژیهای بلندمدت جامعی برای کاهش ناترازی انرژی تدوین کند. بهینهسازی مصرف انرژی، سرمایهگذاری در زیرساختها و تدوین قوانین بازدارنده برای جلوگیری از هدررفت منابع، از جمله اقداماتی هستند که باید در دستور کار قرار گیرند.
چه کسی پاسخگو است؟
این بحران یکبار دیگر سؤال اساسی را مطرح میکند: چرا دولتها به جای مدیریت منابع و اصلاح زیرساختها، تنها نظارهگر فروپاشی تدریجی صنعت کشور هستند؟ بیتوجهی به هشدارهای مکرر، فقدان تصمیمگیریهای جسورانه و نبود برنامههای عملیاتی، کشور را با بحرانی روبهرو کرده که میتواند پیامدهای جبرانناپذیری داشته باشد.
در شرایط فعلی، اقدام فوری برای مدیریت این بحران نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است. صنعت کشور بدون تأمین پایدار انرژی، نه تنها توان رقابت را از دست میدهد، بلکه در مسیر فروپاشی قرار میگیرد. دولت باید با جدیت و مسئولیتپذیری بیشتری بهدنبال راهحلهای کارآمد باشد تا از تکرار این بحرانها جلوگیری شود.
صنعت فولاد چین؛ رشد صادرات در سایه بحران داخلی
در شرایطی که صنعت فولاد کشور ما با بحرانهای داخلی و کمبود انرژی دستوپنجه نرم میکند، نگاهی به عملکرد رقبا در بازار جهانی نشان میدهد که آنها از وضعیت کنونی برای افزایش سهم خود در بازارهای بینالمللی بهره میبرند. یکی از نمونههای قابل توجه، چین است که علیرغم کاهش تقاضای داخلی، صادرات فولاد خود را به رکوردهای تاریخی رسانده است.

صادرات فولاد چین در حال رکورد شکنی است !
چین، بهعنوان بزرگترین تولیدکننده فولاد جهان، در ماه گذشته بیش از ۱۱ میلیون تن فولاد صادر کرد؛ رقمی که در ۹ سال گذشته بیسابقه بوده است. دلیل این افزایش، کاهش تقاضای داخلی بهدلیل بحران در بخش املاک و مستغلات این کشور است. این کاهش تقاضا، چین را به سمت صادرات گستردهتر سوق داده تا از انباشت مازاد تولید جلوگیری کند.
اما این استراتژی بدون حاشیه نبوده است. بسیاری از کشورها، چین را به دامپینگ متهم کردهاند و این نگرانی وجود دارد که در صورت انتخاب مجدد ترامپ و اجرای سیاستهای حمایتگرایانه، یک جنگ تجاری جدید در صنعت فولاد آغاز شود. چنین سیاستهایی میتوانند بازار جهانی فولاد را به شدت تحت تأثیر قرار دهند و صادرات چین را با موانع جدی مواجه کنند.
رقابت در بازارهای جهانی و پیامدهای آن
بخش عمدهای از صادرات فولاد چین به کشورهای در حال توسعه در جنوب و جنوب شرق آسیا و خاورمیانه اختصاص دارد؛ کشورهایی که در چارچوب پروژه «یک کمربند، یک راه» با چین همکاری نزدیکی دارند. بااینحال، حتی این کشورها نیز بهدلیل اشباع بازار، اقدام به اعمال تعرفههای ضددامپینگ کردهاند. این امر نشان میدهد که بازار جهانی فولاد بهتدریج در حال اشباع شدن است و صادرکنندگان چینی مجبورند برای یافتن مشتریان جدید، هزینههای حملونقل بیشتری متحمل شوند.
آیا رشد صادرات چین پایدار است؟
براساس پیشبینیها، صادرات فولاد چین ممکن است تا پایان سال ۲۰۲۶ کاهش یابد. افزایش کنترلهای ضددامپینگ توسط کشورهای واردکننده و افت تولید کلی فولاد در چین، از جمله دلایلی هستند که میتوانند این روند را معکوس کنند. بااینحال، در کوتاهمدت، تحلیلگران معتقدند که چین ممکن است پیش از اعمال تعرفههای جدید، صادرات خود را بیش از پیش افزایش دهد..
مقایسه وضعیت ایران و چین
درحالیکه چین با صادرات گسترده خود جایگاهش را در بازارهای جهانی تقویت میکند، صنایع داخلی ایران با چالشهای جدی در تأمین انرژی و مدیریت تولید روبهرو هستند. کمبود گاز و برق، که به توقف تولید و زیانهای چندین میلیارد دلاری منجر شده، در کنار سوءمدیریت، صنعت فولاد کشور را از رقابت با رقبای جهانی باز داشته است.
این مقایسه تلخ نشان میدهد که در غیاب برنامهریزیهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت برای رفع بحران انرژی و توسعه زیرساختها، صنایع ایران نه تنها سهمی از بازارهای بینالمللی نخواهند داشت، بلکه موقعیت خود در بازار داخلی را نیز ممکن است از دست بدهند.
در نهایت، رقابت در صنعت فولاد جهانی نه تنها به کیفیت تولید، بلکه به سیاستهای مدیریت منابع و زیرساختهای حمایتی وابسته است. زمانیکه چین بهرغم مشکلات داخلی بهدنبال تصاحب بازارهای خارجی است، صنایع فولادی ایران نیازمند اقداماتی فوری و راهبردی برای حفظ جایگاه خود هستند.