چرخش استراتژیک چین به صادرات؛ شوک تازه بازار جهانی فولاد
به گزارش آهن آنلاین، صنعت فولاد چین، ستون فقرات توسعه صنعتی این کشور در دو دهه گذشته، در سال ۲۰۲۵ با سرنوشتی متناقض و چالشبرانگیز روبروست. از یکسو، این صنعت عظیم، بهدلیل خشک شدن بستر اصلی تقاضای داخلی، برای بقای خود به تهاجمیترین شکل ممکن به سمت بازارهای جهانی سرازیر شده و تعادل زنجیره تأمین را در نقاط مختلف جهان بر هم زده است. از سوی دیگر، تحتفشار برنامههای بلندپروازانه دولت پکن، درگیر یک بازآفرینی دردناک، پرهزینه و زیربنایی بهسوی فناوریهای پاک و تولید کمکربن است.
رکود داخلی و خیزش صادراتی؛ راهبرد بقا
قلب تقاضای فولاد در چین، یعنی بخش ساختوساز و املاک، پس از سالها رشد حبابی، با رکودی ساختاری مواجه شده است. پیشبینیها حاکی از کاهش حدود 2 درصدی دیگر مصرف فولاد در سال ۲۰۲۵ است. این در حالی است که مازاد ظرفیت تولید، معضلی لاینحل باقیمانده و برآورد میشود حدود ۵۰ میلیون تن ظرفیت مازاد، سودآوری را در داخل کشور تقریباً به صفر رسانده باشد.
بخش تولید که زمانی سازنده شهرها و جادههای چین بود، اکنون مسیر خود را به سمت بازارهای جهانی تغییر داده است. واکنش فولادسازان چینی به این بحران، یک چرخش تهاجمی بیسابقه در صادرات بوده است. پس از یک دوره کاهش نسبی، صادرات محصولات فولادی چین با جهشی چشمگیر به نزدیکی مرز ۱۰۰ میلیون تن رسید.
هوشمندی این راهبرد در تغییر ترکیب صادرات نهفته است. درحالیکه صادرات محصولات نهایی مانند ورق و میلگرد افزایشیافته، شاهد یک جهش بیسابقه و استراتژیک در صادرات محصولات نیمهتمام مانند شمش (بیلت) و اسلب هستیم. آمار هفتماهه نخست سال ۲۰۲۵ نشان از رشد ۳۲۰ درصدی صادرات این محصولات دارد.
این تغییر تاکتیکی چند هدف را دنبال میکند: دور زدن موانع تعرفهای و ضد دامپینگ که اغلب بر محصولات نهایی اعمال میشود، حفظ چرخش کارخانهها و جلوگیری از تعطیلی گسترده و تداوم تقاضا برای سنگآهن وارداتی که یکی از ارکان واردات چین است. این فولاد نیمهتمام، عمدتاً به سمت کشورهایی سرازیر شده که خود دارای صنایع فولاد تکمیلکننده هستند، ازجمله اندونزی، فیلیپین، عربستان سعودی، ترکیه و حتی ایتالیا. این امر نهتنها رقابت را برای کارخانههای فولادی این کشورها شدیدتر میکند، بلکه وابستگی آنها را به مواد اولیه چینی افزایش میدهد.
تحول اجباری بهسوی غول سبز
در کنار این تهاجم صادراتی، یک تحول عمیق و برنامهریزیشده در داخل چین در جریان است. دولت مرکزی با درک آینده محدود مدل رشد مبتنی بر ظرفیت خام و آلاینده، برنامه بلندپروازانه ای را تحت عنوان «برنامه کاری صنعت فولاد ۲۰۲۵-۲۶» به اجرا گذاشته است. هسته مرکزی این برنامه، مهار ظرفیت، توقف مطلق پروژههای جدید و جایگزینی فناوریهای قدیمی و پر آلاینده با فناوریهای مدرن است.
مهمترین محور این تحول، گذار به سمت کورههای قوس الکتریکی که عمدتاً از قراضه فولاد تغذیه میکنند و نیز سرمایهگذاری سنگین روی متالورژی مبتنی بر هیدروژن سبز است. دولت با یک سیستم رتبهبندی، شرکتهایی را که به استانداردهای بالای بهرهوری انرژی و کاهش انتشار پایبند هستند، موردحمایت قرار داده و دسترسی به اعتبار و منابع را برای آنها تسهیل میکند. در مقابل، واحدهای کوچک، ناکارآمد و آلاینده بهتدریج از دور خارج خواهند شد.
سال ۲۰۲۵ نقطه عطفی در این مسیر است، چراکه صنعت فولاد چین رسماً وارد طرح ملی تجارت کربن میشود. این به معنای تحمیل هزینه واقعی بر انتشار کربن و ایجاد انگیزه مالی قوی برای کاهش ردپای کربنی است. اهداف تعیینشده، ازجمله دستیابی به مصرف ۳۰۰ میلیون تنی قراضه فولاد و ارتقای بیش از ۸۰ درصد ظرفیت به استاندارد «انتشار فوقالعاده کم»، نشان میدهد پکن قصد دارد نهتنها یک صنعت فولاد پاکتر، بلکه یک رهبر جهانی در فناوریهای فولاد سبز ایجاد کند.
آینده فولاد در ترازوی تعادل
صنعت فولاد چین در سال ۲۰۲۵ در یک پیچوتاب تاریخی قرار دارد. در کوتاهمدت، این صنعت بهعنوان یک صادرکننده تهاجمی، با سرازیر کردن حجم عظیم تولیدات خود به بازارهای جهانی، قیمت آهن را تحتفشار قرار داده و تنشهای تجاری را تشدید میکند. این رویکرد بقا، میتواند موجی از اقدامات حفاظتی و بیثباتی در بازار جهانی فولاد ایجاد کند.
اما در افق بلندمدت، تصویر متفاوتی در حال شکلگیری است. سرمایهگذاری سنگین در مدرن سازی و کربنزدایی، اگر با موفقیت همراه شود، میتواند چین را از یک غول آلاینده به پیشتاز فناوریهای پاک در صنعت فولاد تبدیل کند. این تحول، نهتنها میتواند موقعیت رقابتی آن را در بازاری که روزبهروز به مسائل زیستمحیطی حساستر میشود، تقویت کند، بلکه فناوریها و استانداردهای جدیدی را به جهان صادر نماید.
پرسش استراتژیک پیش روی زنجیره تأمین جهانی فولاد این است: کدام چهره از این غول دوگانه بر آینده تسلط خواهد یافت؟ آیا فشارهای کوتاهمدت ناشی از صادرات انبوه، فضای لازم برای تحول بلندمدت را از بین خواهد برد؟ یا پکن میتواند این گذار دشوار را مدیریت کرده و همزمان که بازارهای جهانی را تحت تأثیر قرار میدهد، بنیانهای رهبری صنعتی در عصر کربنزدایی را نیز بنا نهد؟ پاسخ به این پرسش، نهتنها آینده صنعت فولاد چین، بلکه توازن رقابتی در بازار جهانی این کالای استراتژیک را برای سالهای آینده تعیین خواهد کرد.