بازار آهن بدون رهبر قیمتی
به گزارش آهنآنلاین، بازار داخلی فولاد در حال حاضر در شرایطی قرار گرفته که عملا فاقد رهبر قیمتی مؤثر است و هر تولیدکننده براساس ملاحظات خود اقدام به قیمتگذاری میکند. نبود مرجع واحد برای کشف قیمت، فاصله معناداری میان نرخهای بورس کالا و بازار آزاد ایجاد کرده و تصمیمگیری را برای فعالان زنجیره دشوار ساخته است. در چنین فضایی، افزایشهای قیمتی بیش از آنکه متکی بر تقاضای واقعی باشد، حاصل فرمولها و انتظارات تورمی است. ضعف نقدینگی و کاهش قدرت خرید، بازار را به سمت رکود سوق داده و پایداری این وضعیت میتواند به تضعیف تولید و مصرف داخلی منجر شود. از طرفی فضای معاملات با ابهام، انتظار و احتیاط همراه شده است.
شکاف عمیق میان عرضه و تقاضای ورق
در بخش ورق، بازار عملا در وضعیت انتظار به سر میبرد. حجم معاملات آنچنان که عرضهکنندگان انتظار داشتند جذاب نیست، چراکه کارخانههای تولیدکننده ورق سیاه چشمانتظار افزایش بیشتر قیمتها هستند و تمایل چندانی به فروش در سطوح فعلی نشان نمیدهند. افزایش قیمت اسلب در بورس کالا بهعنوان محرک اصلی رشد قیمت ورق در بازار عمل کرد و این پیام را به بازار داد که روند افزایشی از نگاه سیاستگذار بورسی همچنان مطلوب است. با این حال، واقعیت بازار چیز دیگری بود. تقاضا توان جذب این افزایش قیمتها را نداشت و شکاف میان خواست عرضهکننده و قدرت خریدار روزبهروز عمیقتر شد.
ورق سرد در برخی ضخامتها و ابعاد حتی تا مرز بیش از 100 هزار تومان نیز پیش رفت. سطح قیمتیای که بهصورت مستقیم صنایع پاییندستی همچون لوازم خانگی و بهتبع آن صنعت خودرو را تحت فشار قرار میدهد. کاهش قدرت خرید مصرفکننده نهایی، بهروشنی نشان میدهد که ادامه این مسیر قیمتی، جز رکود عمیقتر نتیجهای نخواهد داشت. افزایش هزینه مواد اولیه در شرایطی که بازار مصرف کشش افزایش قیمت ندارد، تولیدکنندگان پاییندستی را در تنگنای جدی قرار داده است.
بازار پروفیل بیقطبنما
در این میان، تولیدکنندگان پروفیل که ناچار به برداشت سهمیههای خود از فولاد مبارکه هستند، از نخستین قربانیان این آشفتگی محسوب میشوند. آنها نه امکان جایگزینی منابع خرید دارند و نه میتوانند افزایش قیمت پروفیل را بهراحتی به بازار منتقل کنند. افزون بر این، جهشهای قیمتی اخیر مشکلات متعددی در حوزه فروش، صدور فاکتور و ایفای تعهدات قبلی ایجاد کرده که خود به عاملی بازدارنده برای گردش روان معاملات تبدیل شده است.
در بازار مقاطع طویل نیز وضعیت چندان متفاوت نیست. عرضه شمش در بورس چشمگیر بود، اما معاملات نقدی جذابیتی نداشت. چراکه بازار با کمبود شدید نقدینگی مواجه است. در مقابل، فروشهای مدتدار با استقبال و رقابت بیشتری روبهرو شد. الگویی که در معاملات میلگرد نیز تکرار شد. کارخانه سرمد ابرکوه با قیمت پایه حدود ۴۴ هزار و ۸۹۹ تومان سردمدار این روند بود و پس از آن میلگرد خراسان با احتساب بهره و مالیات بر ارزش افزوده عملا قیمتها را به بیش از ۵۰ هزار تومان رساند.
پرسش اساسی اینجاست که خریداران با این میلگردهای گرانقیمت در بازاری که نرخ آزاد آن بهمراتب پایینتر است، چه خواهند کرد؟ واقعیت آن است که معاملات اعتباری بورس کالا، در غیبت عملی نظام بانکی و تسهیلات رسمی، به نوعی جایگزین وام شدهاند. اما اختلاف بیش از ۱۰ هزار تومان در هر کیلوگرم میان قیمت بورس و بازار آزاد، به معنای تحمیل نرخی معادل حدود ۶۰ درصد بهره سالانه است. رقمی که حتی در شرایط افزایش نرخهای بهره نیز توجیهپذیری آن محل تردید جدی است.
آینده تاریک در انتظار بازار فولاد
چشمانداز پیشروی بازار آهن، دستکم در کوتاهمدت، چیزی جز رکود نیست. بورس کالا طبق فرمولهای خود در هفته جاری نیز قیمتها را چه در ورق و چه در مقاطع بالاتر برد. اما این افزایشها لزوما به همان نسبت در بازار آزاد منعکس نخواهد شد. بازار همزمان با دو مانع بزرگ ضعف شدید تقاضا و کمبود نقدینگی دستوپنجه نرم میکند.
از سوی دیگر، موجودیهای ارزانقیمت انبارها بهسادگی و در کوتاهمدت به نرخهای جدید بورس نخواهند رسید، مگر آنکه قیمتهای بورسی برای مدتی ثابت بمانند. در صورتی که نرخ ارز صادراتی در تالار دوم بدون نوسان باقی بماند، میتوان انتظار داشت قیمت میلگرد بهتدریج و با شیبی ملایم افزایش یابد. اما اگر نرخ ارز صادراتی رشد کند، افزایش صادرات میتواند سرعت رشد قیمتها در بازار داخلی را بیشتر کند. هرچند حتی در این سناریو نیز بعید است بازار آزاد بتواند خود را کاملا با قیمتهای بورس هماهنگ کند.
بهطور کلی، بازار آهن بیش از آنکه از منطق عرضه و تقاضا تبعیت کند، اسیر تصمیمهای جزیرهای و رفتارهای مستقل تولیدکنندگان شده است. نبود یک رهبر قیمتی و شکاف میان بورس و بازار، فضایی ساخته که در آن هر یک از کارخانههای فولادی ساز خود را میزنند و هزینه این ناهماهنگی را در نهایت کل زنجیره فولاد و مصرفکننده نهایی میپردازد.