
مخابره سیگنال خاموشی از انبارهای انباشته شده از فولاد چین به بازار آهن آلات!
به گزارش آهن آنلاین، بازار جهانی فولاد در روزهای اخیر چهرهای نسبتاً آرام اما پر از تناقض از خود نشان داده است. قیمت سنگ آهن قراضه شمش و ورق سیاه در محدودهای ثابت معامله میشوند و این ثبات در ظاهر میتواند نشانهای از تعادل باشد، اما بررسی دقیقتر عوامل پشت صحنه تصویر متفاوتی را آشکار میسازد. تحریمهای تازه آمریکا عليه واردات فولاد، بحران تقاضا در صنایع کلیدی چین و حتی سیاستهای جدید پکن در هدایت سرمایهها به سمت طلا همگی پیامهایی دارند که میتوانند جریان مبادلات جهانی را دگرگون کنند. در همین حال، فشار تعرفهها در آمریکای شمالی و تلاش کانادا برای حفاظت از صنعت فولاد خود لایه دیگری از پیچیدگی به بازار افزوده است.
ثباتی که آرامش نیست!
ثبات نسبی قیمتها در کانونهای مرجع از سنگ آهن ۱۰۰ تا ۱۰۴ دلار و قراضه ۳۴۵ دلار تا شمش ۴۴۵ و ورق گرم ۴۶۵ دلار فوب دریای سیاه به خودی خود جذاب است، چون به تولیدکنندگان امکان برنامهریزی کوتاهمدت میدهد و به معاملهگران یک ریسکپریمیوم قابل پیشبینی تحمیل میکند. اما این ثبات، اگر با مختصات سیاستی و سمت تقاضا خوانده نشود، گمراهکننده است. تحریمهای جدید آمریکا علیه فولاد از ۱۰ کشور در آستانه اجراست؛ شوکی که میتواند مسیرهای تجارت را برهم بزند، حق بیمه ریسک را بالا ببرد و بهصورت نامتقارن روی قیمت فوب برخی مبدأها اثر بگذارد. در چنین وضعی، هر عدد ظاهراً ثابت، حامل دامنهای از ریسکهای نهفته است: تغییر مسیر کالا، هزینههای تطبیق استاندارد و زمانبندیهای تحویل.
از سوی دیگر، اخبار ناخوشایند چین از بحران در خودروسازی و پنل خورشیدی تا پتروشیمی نفس تقاضا را تنگ کرده است؛ در حالیکه تولید بالاست و مصرف داخلی، بهدلیل اقتضائات سیاستی، محدود. الزام صندوقهای بیمه برای تخصیص بخشی از پرتفوی به طلا، اگرچه در ظاهر خارج از فولاد است، اما بهطور غیرمستقیم میتواند نقدینگی صنایع پایه را کمتر کند و در کوتاهمدت، مسیر پول را از تولید-مصرف به پناهگاه امن منحرف سازد. بنابراین، ثبات فعلی بیشتر شبیه تعادل موقت است تا نقطه تعادل بلندمدت.
چین؛ موتور روشن فولاد با دنده معکوس
سیگنالهای بازار مشتقه، روایت شفافتری از ذهنیت صنعت میدهند: قراردادهای آتی سنگ آهن تا ۲.۶ درصد افت کرده و به ۱۰۰.۸ دلار رسیده، معاملات سنگاپور حدود ۲.۴ درصد پایین آمده و شاخصهای دالیان و حتی کویل نورد گرم و میلگرد شانگهای افت داشتهاند. انباشت موجودی فولاد از اواسط اوت (طبق گزارش Shanghai Gangyin) حکایت از ضعف تقاضا دارد؛ یعنی همان جایی که موتور تولید روشن است اما گیربکس مصرف در دنده معکوس میچرخد. دادههای کلان نیز تأییدکنندهاند: شاخص فعالیت کارخانهای چین برای اوت در ۴۹.۴ ایستاده؛ زیر مرز ۵۰ و در منطقه انقباض. بازار مسکن هم، با وجود کاهش قیمتها، افت فروش را تجربه میکند؛ ترکیبی که بهطور تاریخی با مصرف پایینتر فولاد ساختمانی و صنعتی همبستگی دارد.
در چنین فضایی، هر سیگنال حمایتی از سمت سیاستگذار میتواند تنها نقش ضربهگیر نوسان را ایفا کند، نه موتور محرک تقاضا. نتیجه چیست؟ معاملهگر حرفهای، در مواجهه با قیمتی که کم تکان میخورد, بهجای تعقیب قیمت نقدی، به رصد ساختار آتیها، شیب موجودیها و سرعت گردش سفارشها پناه میبرد؛ جایی که جهتگیری رفتار، پیش از تغییر قیمت نقدی لو میرود.
ژئوپلیتیک تعرفهها و جابهجایی مسیرها
در آمریکای شمالی، کانادا زیر فشار دامپینگ و اثرات تعرفههای آمریکا، پیچ تنظیمات تجاریاش را سفتتر کرده است؛ تعرفه ۲۵ درصدی بر فولاد چینی، سختگیری در سهمیههای تعرفهای، و عوارض اضافی ۲۵ درصدی بر محصولاتی که در چین ذوب و ریختهگری شدهاند، بهجز واردات از آمریکا. در عین حال، تعرفههای ۵۰ درصدی آمریکا به صادرات فولاد کانادا ضربه زده؛ تا جاییکه برخی شرکتها از جمله آلگما زیان سنگین داده و به حمایت مالی متوسل شدهاند. از سوی صنعت هم درخواست برای دیوار تعرفهای بلندتر مطرح است. پیام این تحولات برای جریان مبادلات روشن است: مسیرهای سنتی، پرهزینه و نااطمینان میشوند و کالا، برای رسیدن به مصرفکننده، مسیرهای جدیدی میجوید.
این یعنی بازتوزیع ریسک و حاشیه سود در جغرافیا: بخشی از فولاد ارزانقیمت، که پیشتر به بازار آمریکا و کانادا میرفت، باید مقصد تازه پیدا کند؛ بعضی مبدأها، برای حفظ سهم، مجبور به تخفیفهای موضعی یا تغییر شروط فنی میشوند؛ و برخی بازارهای ثالث از اروپا تا منطقه دریای سیاه به میدان بازی جدید تبدیل میشوند. در چنین محیطی، تصمیمساز صنعتی نمیتواند فقط به عدد فوب خیره بماند؛ باید کیفیت دسترسی را هم قیمتگذاری کند: ریسک تحویل، ریسک انطباق و ریسک انتقام تعرفهای.
از پنجره سنگ آهن تا دامنه قیمت شمش
برای ایران، تصویر دو لایه دارد. لایه نخست، پنجره کوتاهمدت سنگ آهن است. به روایت دبیر انجمن سنگ آهن، رشد اخیر قیمت جهانی فرصتی است که عمرش بلند نیست؛ استفاده از آن نیازمند تسهیل صادرات و مدیریت هوشمندانه مازاد تولید است. هر روز تأخیر، برابر است با از دست دادن پریمیوم قیمتی در بازاری که بهمحض چرخش منحنی فصلی چین یا تشدید رکود آن، میتواند پنجره را ببندد.
لایه دوم، ترجمه قیمتهای جهانی به قیمت داخلیِ فولاد است. شمش بلوم صادراتی ایران حدود ۴۱۸ دلار فوب معامله شده؛ با لحاظ نرخ حواله ۶۹.۵ و اسکناس ۷۲ هزار تومان، دامنه منطقی قیمت شمش درب کارخانه، به زبان ریال، حدود کیلویی ۳۱ تا ۳۳ هزار تومان بهاضافه مالیات بر ارزش افزوده برآورد میشود. بهویژه در ورق گرم، که مبنای قیمتگذاری در بورس کالا تابع فوب صادراتی بر دلار اسکناس بازار مبادله است، این نسبتسنجی مستقیمتر دیده میشود؛ با این حال، مکانیزم کشف قیمت در شمش و مقاطع طویل، کندتر و کمتر واکنشی از ورق است و معمولاً با وقفه زمانی به تکانهها پاسخ میدهد.
اما قیمت تنها نیمی از داستان است. سمت تقاضا، زیر سایه نااطمینانیهای سیاسی و رکود ساختوساز، محتاط مانده و بسیاری از سازندگان، آغاز پروژههای جدید را عقب انداختهاند. با این همه، دو لنگر قیمتی اجازه عقبنشینی پایدار نمیدهند: نرخ بالای ارز و پایان روند نزولی چهارساله فولاد جهانی با محوریت چین. حاصل جمعِ این دو، سناریویی است که در آن، حتی اگر هیجانها فروبنشینند، بازار داخلی احتمالاً فقط پولبکهای مقطعی را تجربه میکند و نه اصلاحهای عمیق؛ مگر آنکه رکود، آنقدر سنگین شود که حباب منفی بسازد و کفهای تازهای را بیازماید. برای فعالان حرفهای، ترجمه عملی این تصویر، مدیریت موجودی بر اساس دامنه ۳۱ تا ۳۳ هزار تومان با احتساب مالیات، انضباط در چرخه نقدینگی، و رصد پیوسته پریمیومهای منطقهای است؛ بهویژه آنجا که تحریمها و تعرفهها مسیرهای حمل را دگرگون میکنند و زمان تحویل خود تبدیل به متغیر قیمت میشود.