إ
آهن آنلاین
صنعت فولاد در تله سیاست‌گذاری‌های متناقض و شتاب‌زده

صنعت فولاد در تله سیاست‌گذاری‌های متناقض و شتاب‌زده

یک‌شنبه 29 تیر 1404
زمان مطالعه: 4 دقیقه

به‌گزارش آهن آنلاین؛ بحران‌های غیرمترقبه در صنایع مادر کشور، به‌ویژه صنعت فولاد، نه‌تنها شوکی موقت بلکه زنگ هشداری ماندگارند. تجربه جنگ ۱۲روزه اخیر، اگرچه به‌صورت مستقیم آسیب جدی به بدنه صنعت فولاد وارد نکرد، اما آثار غیرمستقیم آن همچون اختلال در زنجیره تأمین، نوسانات کوتاه‌مدت قیمت‌ها و کاهش نسبی تولید، به‌خوبی نشان داد که آمادگی ساختاری برای مدیریت بحران در بیشتر واحدهای تولیدی وجود ندارد. رضا صالحی، کارشناس این صنعت، به‌درستی هشدار می‌دهد که پدافند غیرعامل و طراحی استراتژی برای حفظ حداقل‌ها باید در اولویت باشد، چراکه در نبود آن، کوچک‌ترین اختلال می‌تواند تاروپود تولید را از هم بگسلد.

در سایه بحران، فقدان آمادگی مشهود است

این غفلت تنها محدود به کارخانه‌ های فولادی نیست. نهادهای تخصصی، وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌های سیاست‌گذار نیز در زمان بحران اغلب واکنشی منفعل دارند. مدیریت روانی بازار، تنظیم قیمت‌ها و تأمین مواد اولیه در زمان اضطرار به‌جای آن‌که بر اساس نقشه‌ای از پیش طراحی‌شده انجام شود، معمولاً در قالب تصمیمات دیرهنگام و ناهماهنگ ظاهر می‌شود. در حالی‌که بازآفرینی اعتماد تولیدکننده و بازار، دقیقاً به همین مدیریت‌های هوشمندانه وابسته است.

وقتی زنجیره فولاد چندپاره می‌شود

رخدادهای اخیر در عرصه سیاست‌گذاری مواد اولیه فولاد، مثال بارزی از همین آشفتگی مدیریتی است. کاهش ۲۰ درصدی نرخ کنسانتره و گندله از ابتدای تیرماه، آن هم در فضایی پرتنش پس از جنگ، نه‌تنها کمکی به تنظیم بازار نکرد، بلکه به کاهشی ناگهانی در حاشیه سود تولیدکنندگان انجامید. کاهش قیمت‌ها از حدود ۷۰۰۰ به ۵۰۰۰ تومان به‌جای آن‌که موجب رونق تولید شود، دست‌کم در کوتاه‌مدت، باعث کاهش انگیزه تولید و افت عرضه شد.

واکنش سریع انجمن سنگ‌آهن و تلاش برای لغو این تصمیم نیز نتوانست نتیجه‌ای ملموس داشته باشد. در جلسه‌ای که با حضور مقام‌های ارشد وزارت صمت و بورس کالا برگزار شد، اگرچه وزارت صمت مخالفت خود را با ابلاغیه صراحتاً اعلام کرد، اما نماینده بورس کالا بدون انعطاف، اجرای مصوبه هیئت‌مدیره را قطعی دانست. این جدال ساختاری بین نهادهای سیاست‌گذار، دقیقاً همان نقطه‌ای است که تولیدکننده را به خاکستری از بلاتکلیفی و بی‌اعتمادی سوق می‌دهد.

تقابل‌های مشابه در سال‌های گذشته نیز بارها تجربه شده و این تکرار خسته‌کننده، گواه نبود یکپارچگی در تصمیم‌گیری است. تصمیمات جزیره‌ای که از منطق زنجیره تأمین و تولید تبعیت نمی‌کنند، در نهایت نه به سود مصرف‌کننده تمام می‌شوند و نه تولیدکننده.

انگیزه برای عرضه از میان رفته است

در چنین شرایطی، جای تعجب ندارد که بسیاری از تولیدکنندگان حتی میل به عرضه نیز ندارند. فقدان صرفه اقتصادی، ابهام در سیاست‌های ارزی، الزامات سخت‌گیرانه در عرضه ارز حاصل از صادرات، و بی‌ثباتی در نرخ‌گذاری، همگی عواملی هستند که نه‌تنها تولید را بی‌رمق کرده‌اند، بلکه انگیزه عرضه در بازارهای داخلی و خارجی را نیز به‌شدت کاهش داده‌اند.

 یکی از فعالان صنعت فولاد و آهن آلات، به‌درستی بر این نکته تأکید دارد که الزامات سامانه نیما و نرخ نیمایی برای ارز حاصل از صادرات، در شرایطی که تولیدکننده مواد اولیه خود را با ارز آزاد تهیه می‌کند، کاملاً فاقد منطق اقتصادی است. در چنین فضایی، واحدها ناچار می‌شوند یا با حداقل ظرفیت کار کنند، یا به صادرات غیررسمی و حتی توقف تولید روی بیاورند.

از سوی دیگر، افزایش هزینه‌های انرژی و از بین رفتن مزیت رقابتی انرژی ارزان در کشور، به عاملی مضاعف برای تضعیف بخش تولید بدل شده است. در حالی‌که بسیاری از کشورها با تعرفه‌گذاری و مشوق‌های صادراتی از تولیدکننده حمایت می‌کنند، در ایران تولیدکننده نه‌تنها حمایت نمی‌شود، بلکه سیاست‌های متناقض دولت، اغلب برنامه‌ریزی‌های بلندمدت او را نیز بی‌اثر می‌سازد.

بازار در حاشیه رکود؛ چشم‌انداز کجاست؟

تصویر نهایی بازار فولاد در شرایط فعلی، تصویری غبارآلود و بی‌نشاط است. روند قیمت‌ها نیز این واقعیت را بازتاب می‌دهد؛ نوساناتی ناهمگن و بدون الگوی مشخص؛ کاهش قیمت ۱۰۰ تا ۷۰۰ تومانی در میلگرد برخی کارخانه‌ها، ثبات نسبی در تیرآهن و کاهش‌های پراکنده در ورق‌های سیاه، همه حکایت از بازاری دارد که در برزخ عرضه و تقاضا گرفتار شده است.

این وضعیت، به‌ویژه برای واحدهای نوردی که با حاشیه سود اندک و مصرف انرژی پایین فعالیت می‌کنند، به‌شدت نگران‌کننده است. چنین واحدهایی نیازمند حمایت هدفمند و دقیق‌اند؛ اما در فضای تصمیم‌گیری جزیره‌ای فعلی، جایی برای ملاحظات تخصصی باقی نمانده است.

در نهایت، بازگشت رونق به بازار فولاد تنها در گرو یک تغییر بنیادین است؛ تغییری که با بازنگری در ساختار تصمیم‌گیری، حمایت واقعی از تولید، و برنامه‌ریزی برای روزهای بحران آغاز می‌شود. در غیر این‌صورت، هر بحران ژئوپلیتیکی، هر بخشنامه خلق‌الساعه، و هر تغییر قیمت بی‌پشتوانه، می‌تواند یک‌بار دیگر ستون‌های صنعت فولاد را بلرزاند. آنچه امروز بازار فولاد به آن نیاز دارد، نه تزریق موقت امید، بلکه اصلاح عمیق سیاست‌گذاری و نجات از تصمیمات متناقض است.

اشتراک گذاری:
لینک مطلب
امتیاز دهید

مقالات مرتبط

ارسال دیدگاه

شماره همراه شما منتشر نخواهد شد.