
فولاد ایران میان حمایتهای کاغذی و واقعیت سخت
بهگزارش آهن آنلاین؛ درحالیکه وزارت صمت با اشتیاق از ابلاغ بستههای حمایتی جدید برای تقویت تولید در صنایع فولادی خبر میدهد و کارشناسان نیز از ادامه تولید حتی در شرایط بحرانی و جنگی صحبت میکنند، اما در بازار آهنآلات، وضعیت کاملاً متفاوت است. بازار در رکود عمیق بهسر میبرد، قیمتها در سراشیبی سقوط هستند و معاملهگران با کاهش بیسابقه تقاضای نقدی و حتی تردید در انجام معاملات اعتباری مواجهاند. در این فضای متضاد، سؤال اصلی این است که آیا حمایتهای دولتی بهدرستی هدفگذاری شدهاند یا تنها بهعنوان پاسخی سیاسی به شرایط بحرانی تلقی میشوند؟
سیاستنامهای برای پایداری تولید یا مسکنی موقت؟
روز گذشته، وزارت صمت از ابلاغ بسته پنجمحوری حمایت از تولید خبر داد. بستهای که قرار است صنایع، بهویژه کارخانه های فولادی، را در برابر آسیبهای ناشی از شرایط ویژه اقتصادی و تنشهای منطقهای تابآور کند. این بسته بخشهای متنوعی از جمله مالیات، تسهیلات بانکی، سیاستهای ارزی، تأمین زیرساختها و گمرک را هدف قرار داده و بر استمرار تولید و رفع موانع تمرکز دارد. تسهیلاتی نظیر تعلیق محدودیتهای بانکی، تمدید مهلتهای ارزی و امکان ثبت سفارش بدون انتقال ارز از جمله ابزارهای این طرحاند.
وزیر صمت تأکید کرده است که در تدوین این بسته، مشارکت نهادهایی چون وزارت نیرو، بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه و حتی معاونت علمی ریاست جمهوری لحاظ شده است؛ گویی اجماع تصمیمگیران برای پایداری تولید قطعی است. اما آیا این پایداری، در عمل نیز دیده میشود؟
پایداری تولید در شرایط بحرانی؛ از ادعا تا واقعیت
کارشناسان فولادی نیز نسبت به حفظ ظرفیت تولید در شرایط بحرانی، اطمینان خاطر میدهند. به گفته لقایی، یکی از مدیران صنعتی، کارخانهها در بحران جنگ اخیر با تکیه بر موجودی مواد اولیه و تأمین داخلی، دچار وقفه نشدند. بهزعم او، تهدید اصلی، اختلال در حملونقل و صادرات است، نه توقف تولید. این تحلیل بر مبنای تجربهای کوتاهمدت و خاص ارائه شده، اما در عین حال به واقعیتهایی مانند ریسک کاهش صادرات، نوسانات ارزی و شکنندگی زنجیره تأمین نیز اشاره میکند. او همچنین از نقش صنعت فولاد در بازسازی و کمک به دولت از طریق کنترل قیمتها و تأمین مصالح مورد نیاز سخن میگوید. این ادعاها در ظاهر منطقیاند، اما زمانی که به کف بازار نگاه میکنیم، تصویر بسیار متفاوتی دیده میشود.
سقوط آزاد قیمتها؛ بازار آهن در کمای مطلق
در بازار واقعی فولاد، شرایط متفاوت از آن چیزی است که در اظهارات مسئولان و کارشناسان منعکس میشود. قیمت میلگرد حالا در کانال ۳۵ هزار تومان (با احتساب مالیات بر ارزش افزوده) قرار گرفته و شنیدههایی حاکی از نزدیکشدن برخی مبادی به کانال ۳۴ هزار تومان نیز وجود دارد. این افت قیمتها تنها به میلگرد محدود نیست؛ کاهش ۲۰۰ تا ۵۰۰ تومانی در انواع ورقهای سیاه، روغنی، رنگی و گالوانیزه و حتی افت تا ۲۰۰ هزار تومانی در تیرآهنها، نشان از یک وضعیت نگرانکننده در بخش تقاضا دارد.
معاملات شمش بلوم در بورس کالا نیز نشانی از پویایی ندارد. علیرغم عرضههای متعدد در رینگ اصلی، عملاً معامله قابلتوجهی به ثبت نرسیده است و اکثر خریدهای نقدی، بیسرانجام ماندهاند. بازار نهتنها در رکود است، بلکه وارد فاز انجماد شده؛ جایی که نه فروشنده انگیزه دارد و نه خریدار قدرت.
قطعی برق، ارز و ترس از آینده
از سوی دیگر، محدودیتهای تولیدی ناشی از قطعی برق نیز به فشار مضاعفی تبدیل شده است. اگرچه وزیر نیرو وعده داده است که هیچ واحد صنعتی به دلیل کمبود برق متوقف نخواهد شد، اما اخبار میدانی حاکی از اختلالهایی است که فعالیت روزمره کارخانهها را تحتالشعاع قرار دادهاند. تأخیر در تحویل، افزایش هزینه تولید و نگرانی از پایداری انرژی در تابستان داغ امسال، ذهنیت تولیدکنندگان را نسبت به ثبات پیشرو بدبین کرده است.
در همین حال، زمزمههایی از افزایش صادرات نفت و گاز و احتمال ورود منابع ارزی جدید به کشور به گوش میرسد. اگر مدیریت نرخ ارز همچنان حفظ شود، میتوان امید داشت که بخشی از اعتماد ازدسترفته به بازار بازگردد. اما در شرایط فعلی، این امید بیشتر شبیه به انتظار است تا برنامهای قابل اتکا.
مروری بر وضعیت موجود نشان میدهد که اگرچه بستههای حمایتی دولتی و ادعاهای کارشناسان مبنی بر تداوم تولید در شرایط بحرانی، میتوانند بخشی از تصویر کلی صنعت آهن آلات را نمایندگی کنند، اما در کف بازار، روایت غالب چیزی جز رکود، افت قیمت، بیتحرکی معاملات و فشار مضاعف بر تولیدکنندگان نیست.
واقعیت این است که تا زمانی که سازوکار حمایتها در بدنه بازار احساس نشود، و تا وقتی که صادرات، حملونقل، نقدینگی، انرژی و تقاضا در تعادل نسبی قرار نگیرند، هیچ بسته حمایتی ولو با بهترین نیت، نمیتواند موتور بازار را روشن نگه دارد.