
سایه سنگین مذاکرات دور ششم ایران و آمریکا بر سرنوشت بازار آهن
بهگزارش آهن آنلاین؛ در روزهایی که بازار آهن و فولاد ایران در وضعیتی پیچیده و شکننده بهسر میبرد، نفس مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا بار دیگر بهمهمترین متغیر تاثیرگذار بر روندهای بازار تبدیل شده است. آنچهکه زمانی تنها یک مساله دیپلماتیک تلقی میشد، حالا برای فعالان اقتصادی، سرمایهگذاران و حتی میلیونها خانوار ایرانی بهموضوعی روزمره و تعیینکننده بدل شده است. در این میان، نقش دونالد ترامپ و نیازش به توافق با ایران نهتنها سیاست، بلکه آینده معیشت بسیاری از ایرانیان و توازن قیمتی بزرگترین صنعت کشور را هدف قرار داده است. هر نوسان خبری از روند مذاکرات، ابتدا بهشکل شوک روانی در بازار آهن و فولاد ایران آشکار میشود.
در هفتههای اخیر، با بالا گرفتن شایعات درباره نزدیکی بهتوافق یا شکاف جدی در مذاکرات، رفتار معاملهگران به دو قطب کاملاً متضاد تقسیم شده است. بخشی از خریداران و مصرفکنندگان صنعتی بافرض احتمال لغو تحریمها، خرید خود را تا زمان روشنتر شدن وضعیت بهتعویق انداختهاند که این مساله موجب رکود نقطهای و ریزش قیمتها شده است. در طرف مقابل، گروهی از فعالان بازار که به عدم نتیجهبخشی مذاکرات یا کارشکنی طرف آمریکایی اعتقاد دارند، با امید بهجهش قیمتها پس از شکست مذاکرات دست به احتکار یا خریدهای حجیم زدهاند. این دوگانهسازی، بازار را از نظم طبیعی خارج و آن را به میدان جنگ روانی تمامعیار تبدیل کرده است.
منافع ترامپ و آینده تحریمها: یک تابستان سرنوشتساز
متن منتشرشده تاکید دارد که شخص دونالد ترامپ برای بازسازی چهره آسیبدیده خود در صحنه جهانی و مصرف داخلی، نیاز مبرم به توافق با ایران دارد. همین نیاز، ابهام و نااطمینانی را در دل معاملهگران بازار آهن و فولاد، که سالهاست زیر فشار تحریمها با بحران نقدینگی و تامین مواد اولیه مواجهاند، تزریق کرده است. امروز هیچ تصمیمگیری کلانی برای سرمایهگذاری جدید در صنعت فولاد بیتوجه به چشمانداز مذاکرات امکانپذیر نیست. حتی عرضهکنندگان مواد اولیه چون سنگ آهن و کنسانتره نیز در برنامهریزیهای صادراتی و قراردادهای بلندمدت خود، محتاطتر از همیشه عمل میکنند.
اگر توافقی حاصل شود و منجربه کاهش جدی محدودیتهای بانکی و صادراتی گردد، انتظار میرود قیمت آهن و فولاد و محصولات پاییندستی (از میلگرد تا تیرآهن و پروفیل) با افت مقطعی مواجه شود؛ چرا که سیلی از مواد اولیه و محصولات دپو شده روانه بازار خواهد شد. بهعکس، شکست مذاکرات یا انعکاس شرایط بنبست میتواند شوک قیمتی و تورم انتظاری جدیدی را به بازار تزریق کند، که همزمان هم تورم عمومی را شعلهور، و هم پروژههای عمرانی و ساختمانی نیمهتمام را زمینگیر خواهد کرد.
کشمکش بر سر حق غنیسازی، بیاعتمادی به وعدههای غرب و جایگاه صنعت
یکپارچگی جامعه ایران بر سر حق بهرهبرداری صلحآمیز از فناوری هستهای، به معنای تزلزلناپذیر بودن جایگاه صنعت و فناوری در ذهنیت عمومی است. بازار فولاد و صنایع معدنی که ارتباط تنگاتنگی با صنایع مادر از جمله انرژی و زیرساخت دارند، بیش از هر بخش دیگری به سرنوشت مذاکرات گره خوردهاند. پیشنهادهایی چون کنسرسیوم خارجی یا انتقال غنیسازی به خارج، که سابقه تلخ بدعهدی غرب را یادآور میکند، این احساس بیاعتمادی را تشدید کرده است. این بدبینی هم در تصمیمات مدیران صنایع و هم در رفتار سرمایهگذاران و مصرفکنندگان بازتاب مییابد:
- صاحبان کارخانهها و خطوط تولید بزرگ، جرات برنامهریزی برای افزایش ظرفیت یا نوسازی خطوط را ندارند و منتظرند برجامی جدید و بدون ابهام تدوین شود.
- واسطهگران، هر روز سر دو راهی «احتکار یا فروش سریع» ماندهاند.
- مصرفکنندگان نهایی (مردم و شرکتها) سرمایهگذاریهای خود را یا کنار گذاشتهاند یا با ریسک بالاتر انجام میدهند، چرا که از آینده ارزی و بهای محصولات فولادی مطمئن نیستند.
تحریم، هزینه تولید و بحران نقدینگی: گرههایی که فقط با توافق باز میشوند
تحریمهای آمریکا، چه به طور مستقیم و چه با واسطه، هزینه تولید و نقلوانتقال پول را برای زنجیره فولاد ایران به طرز بیسابقهای بالا برده است. در حال حاضر، بخش عمده مواد اولیه و قطعات یدکی عمدتاً با هزینههای بالا و چند واسطه وارد کشور میشود. همچنین، صادرات محصولات فولادی با تخفیفهای سنگین و دور زدن تحریمها انجام میپذیرد که بخش بزرگی از سودآوری این صنعت را عملاً نابود کرده است. در ماههای گذشته، شاهد جهش نرخ بهره، کاهش اعتبارات بانکی، و در برخی موارد تعطیلی یا نیمهتعطیلی واحدهای بزرگ و متوسط بودهایم. تمام این مسائل، صنعت فولاد از سنگآهن تا پروفیل را به مرز نفسگیری رسانده است. در شرایط فعلی، تنها راهکار برونرفت، باز شدن مسیر نقلوانتقالات بانکی و کاهش تحریمهای صادراتی است؛ امری که مستقیماً در گرو موفقیت یا شکست مذاکرات با آمریکا و غرب قرار دارد.
افق بازار: رشد یا سقوط؟
در این بزنگاه تاریخی، بازار آهن و فولاد ایران چشم به دهان مذاکرهکنندگان دوخته است. کوچکترین تصمیم یا اعلام موضع از سوی واشنگتن یا تهران، ظرف چند ساعت میتواند میلیاردها تومان سود یا زیان را رقم بزند و پروژههای فولادی را به خاک ذلت یا اوج سودآوری بکشاند. بخش مهمی از این سرنوشت اما، به هوشمندی و پیوستگی فضای داخلی ایران وابسته است.
اگر مذاکرهکنندگان ایرانی بتوانند با حفظ حقوق هستهای و بدون دادن امتیاز حیاتی، لغو تحریمها را محقق کنند، بازار آهن و فولاد ایران میتواند وارد دورهای از آرامش و رونق شود؛ هم بهواسطه کاهش هزینه تولید و هم آزادسازی پولهای بلوکهشده و افزایش قدرت خرید تقاضای داخلی. در مقابل، اگر مذاکرات به بنبست برسد، رکود، تورم و تعطیلی واحدها میتواند به فاجعهای ملی تبدیل شود.
بازار آهن و فولاد زیر سایه دلار ۸۲ هزار تومانی
در شرایطی که دلار در بازار آزاد به ۸۲ هزار و ۳۸۵ تومان رسیده و یورو در بازار آزاد به نزدیکی مرز روانی ۱۰۰ هزار تومان جهش کرده است، ترکش این سونامی ارزی مستقیماً بازار آهن و فولاد ایران را تحت تاثیر قرار داده؛ جهش کمسابقه نرخ ارز و افزایش ۱۷۵ هزار تومانی قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار، هزینه تأمین مواد اولیه، انرژی و قطعات را برای تولیدکنندگان فولاد سرسامآور و قیمت تمامشده محصولات را غیرقابل پیشبینی کرده است. در این میان، تشدید نااطمینانی و حفظ روند صعودی قیمتها موجب شده بسیاری از فعالان این بازار، خرید و فروش را متوقف یا به تعویق بیندازند و پروژههای عمرانی و ساختمانی را در حالت رکود و بلاتکلیفی نگاه دارند؛ رکوردشکنی دلار عملاً چرخ بسیاری از خطوط تولید آهن و فولاد کشور را تا مرز ایست کامل برده و این صنعت مادر را در وضعیت اضطراری قرار داده است
سایه مذاکرات بر صنعت و زندگی
در حالی که دونالد ترامپ برای بازسازی چهره خود به توافق با ایران چشم دوخته و ایران نیز بر حقوق مسلم خود پافشاری میکند، بازار آهن و فولاد کشور هر روز سرنوشتی جدید را تجربه میکند. بیگمان، سرنوشت دهها هزار شاغل، صدها پروژه صنعتی و میلیاردها دلار سرمایه در گرو این است که مذاکرهکنندگان تا چه اندازه قدرت چانهزنی، هوشمندی و درایت به خرج دهند. تنها چیزی که اکنون میتوان با قاطعیت گفت، آن است که بازار آهن و فولاد ایران، از دولتها و روسایجمهور جهان تاثیر میگیرد؛ اما آیندهاش را ایرانیان، با انتخابهای خود، خواهند ساخت.