
بازار آهن آلات روی مین سیاست
بهگزارش آهن آنلاین؛ پس از اعلام موضع قاطع ایران در مخالفت با توقف تولید غنیسازی اورانیوم، بازارهای مختلف از جمله بازار آهنآلات با نوسانات شدیدی روبهرو شدهاند. این تصمیم ایران در حالی گرفته شده که هنوز مشخص نیست دور پنجم مذاکرات هستهای برگزار خواهد شد یا خیر. برخی تحلیلگران معتقدند که عدم توافق باعث افزایش فشارهای اقتصادی، تشدید تحریمها و بیثباتی در بازارهای مختلف خواهد شد. در این گزارش، به بررسی اثرات احتمالی عدم توافق هستهای بر صنعت آهنآلات و فولاد خواهیم پرداخت.
افزایش نرخ ارز و تأثیر آن بر قیمت فولاد
یکی از نخستین پیامدهای خروج از مذاکرات، رشد شدید نرخ ارز خواهد بود. تجربه نشان داده است که هرگونه تنش سیاسی تأثیر مستقیم بر قیمت دلار دارد. با توجه به وابستگی قیمت فولاد به نرخ ارز، افزایش قیمت دلار میتواند به جهش ناگهانی قیمت محصولات زنجیره فولاد منجر شود.
در روزهای اخیر نیز شاهد افزایش قیمت میلگرد، تیرآهن و انواع ورق فولادی در بازار بودیم، که نشاندهنده تأثیرگذاری روانی اخبار سیاسی بر این صنعت است. برای مثال، میلگرد در اکثر کارخانهها با رشد قیمتی ۳۰۰ تا ۲۰۰۰ تومانی همراه بود و تیرآهن نیز افزایشهایی بین ۱۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان را تجربه کرد. ورقهای فولادی از جمله ST37 و ST52 نیز در برخی موارد تا ۱۵۰۰ تومان افزایش قیمت داشتند. این تحرکات بازار، حتی در صورت ثبات موقتی یا نبود خبر رسمی از مذاکرات، بازتابی از نگرانی عمومی نسبت به آینده اقتصادی کشور است
تحریمهای سنگینتر و کاهش دسترسی به منابع بینالمللی
عدم توافق در مذاکرات، احتمال اعمال تحریمهای جدید و شدیدتر را افزایش میدهد. این تحریمها میتواند منجر به محدودیتهای گسترده در تأمین مواد اولیه، دسترسی به فناوریهای نوین و حتی صادرات محصولات فولادی شود. بهویژه، بخشهایی از صنعت فولاد که به واردات مواد اولیه وابسته هستند، بیش از سایر بخشها آسیب خواهند دید.
در این میان، احتمال فعالسازی مکانیسم ماشه یا اعمال فشارهای چندلایه از سوی آمریکا بهصورت همزمان نیز در تحلیلها مطرح شده است. هرگونه گسترش تحریمها میتواند زنجیره تولید را مختل و هزینه تمامشده را افزایش دهد. در چنین شرایطی، شرکتهای داخلی ناچار خواهند بود برای حفظ تراز اقتصادی خود، بخشی از هزینهها را به مشتریان نهایی منتقل کنند؛ اتفاقی که در نهایت بر تقاضای مصرفکننده نیز اثرگذار خواهد بود.
کاهش سرمایهگذاری و بیاعتمادی فعالان بازار
یکی دیگر از پیامدهای مهم عدم توافق، کاهش سطح سرمایهگذاری در صنعت فولاد و آهنآلات خواهد بود. سرمایهگذاران، بهویژه سرمایهگذاران خارجی، در شرایط بیثباتی سیاسی تمایل کمتری به ورود به بازار ایران دارند. نگرانیهای مرتبط با تحریمها و نوسانات ارزی باعث میشود بسیاری از فعالان بازار در تصمیمات اقتصادی خود محتاطتر عمل کنند. حتی در میان سرمایهگذاران داخلی نیز میتوان اثر این تردید را دید؛ پروژههای توسعهای متوقف شده یا با تأخیر پیش میروند. در این شرایط، شرکتها بیشتر به دنبال حفظ بقا هستند تا رشد و توسعه. همچنین، بیم از آیندهای پرابهام سبب میشود بخشی از سرمایهها به بازارهای غیرمولد یا ارز و طلا منتقل شود که خود به نوسانات بیشتر بازار آهن دامن میزند.
چشمانداز آینده و سناریوهای پیشرو
در صورتی که مذاکرات ادامه نیابد و توافقی حاصل نشود، بازار آهن آلات با چندین سناریوی احتمالی روبهرو خواهد شد. افزایش تنشهای سیاسی میتواند منجر به اعمال تحریمهای جدید و محدودیتهای صادراتی شود، در حالی که نوسانات قیمت آهن تحت تأثیر رشد نرخ ارز و چالشهای تجاری ادامه خواهد داشت. در این میان، دولت ممکن است برای کنترل شرایط به سیاستهای حمایتی داخلی مانند افزایش یارانهها یا اعمال کنترلهای قیمتی روی آورد. از سوی دیگر، برخی تولیدکنندگان تلاش خواهند کرد تا با جذب بازارهای جایگزین، وابستگی خود به تجارت خارجی را کاهش دهند. با این حال، همچنان پرسشی اساسی ذهن فعالان بازار را درگیر کرده است: آیا امکان دستیابی به یک راهحل مرضیالطرفین میان ایران و آمریکا در مورد برنامه غنیسازی وجود دارد؟ تحلیلها نشان میدهد که مخالفت ایران با توقف کامل غنیسازی نه صرفاً یک مسئله حیثیتی، بلکه ناشی از نگرانیهای راهبردی عمیقتری است.
در چنین فضایی، برخی حتی معتقدند که توافقی شبیه برجام ممکن است بهزودی دستنیافتنیتر از همیشه شود و عملاً مذاکرات به مرحلهای از قفلشدگی برسد که خروج از آن بسیار دشوار باشد، مگر آنکه یکی از دو طرف از موضع خود کوتاه بیاید.
با توجه به وضعیت موجود، بازار آهنآلات در شرایط حساسی قرار دارد. خروج از مذاکرات هستهای میتواند پیامدهای قابلتوجهی برای این صنعت به همراه داشته باشد؛ از افزایش نرخ ارز گرفته تا کاهش سرمایهگذاری و اعمال تحریمهای شدیدتر. در چنین شرایطی، فعالان صنعت آهن و فولاد باید بهدقت تغییرات بازار را رصد کنند و استراتژیهای مناسبی برای مواجهه با این چالشها اتخاذ کنند.
آنچه بیش از هر چیز در این فضا اهمیت دارد، پیشبینیپذیر نبودن آینده است. تصمیمگیرندگان اقتصادی، چه در سطح خرد و چه در سطح کلان، باید خود را برای سناریوهای متفاوت آماده کنند و با رویکردی منعطف، اما دقیق، به تصمیمسازی بپردازند. چرا که در این مسیر، «عدم قطعیت» تنها ثباتی است که میتوان روی آن حساب کرد.